نظریات مصرف و سرمایه گذاری فصل چهارم نظریات مصرف و سرمایه گذاری
الگوهای مصرف : دراین قسمت می خواهیم به بررسی نظم حاکم بر رفتار مصرفی افراد جامعه بپردازیم در واقع سؤال اصلی در اینجا آنست که میزان مصرف خصوصی جامعه به چه متغیرهایی وابسته است و شکل این وابستگی چگونه می باشد. پاسخ به این سؤال تبیین کنندۀ تئوری های مختلف دربارۀ مصرف خصوصی جامعه می باشد.در فصل های بعدی با استفاده از الگوهای مصرف و نظریات مربوط به سرمایه گذاری که پس از این اشاره خواهیم نمود به ساختن الگوهای اقتصاد کلان خواهیم پرداخت.
1- الگوی درآمد جاری کینز : براساس این الگو میزان مصرف خصوصی در جامعه طی هر دوره وابسته به میزان درآمد جامعه در همان دوره می باشد یعنی: Ct = F(Yt) مصرف در درآمد ملی در tدوره tدوره برای تصریح این تابع کینز فرم بسیار سادۀ الگوی خطی را در نظر می گیرد یعنی: Ct= C0 + b Yt میل نهایی به مصرف مصرف مستقل
ازآنجا که همیشه جامعه یک مصرف حداقل رابرای خودحفظ می کند C0 نمایندۀ این مصرف است که اگردرآمد به صفر نیز برسد به قدرت خود باقی است. میل نهایی به مصرف بیان کنندۀ آن است که به ازای هرواحدافزایش در درآمد چه میزان افزایش در مصرف اتفاق می افتد . می دانیم که 1 > b >0 است. چنانچه فرض کنیم که دولت اقدام به اخذ مالیات کند باید تابع مصرف را به صورت زیر بنویسیم: Ct= C0 + b Ytd Ytd =Yt-Tt مالیات درآمد قابل تصرف
Ytd =Ct+St St = Ytd-Ct St =Ytd-C0-bYtd S =-C0+(1-b) Ytd از سوی دیگر می دانیم که درآمد قابل تصرف درآمدی است که فرد در اختیار می گیرد و می تواند به مصرف رسانده یا پس انداز کند. بنابراین: Ytd =Ct+St St = Ytd-Ct St =Ytd-C0-bYtd S =-C0+(1-b) Ytd میل نهایی به پس انداز (1-b) , -C0 پس اندازمستقل ازدرآمد
برای محاسبۀ میل نهایی و میل متوسط به مصرف و پس انداز می توانیم از روابط زیر استفاده کنیم: ∆C MPC= ∆Y ∆S MPS= C C0 APC= = +b Y Yd S -C0 APS = = +-1b Y Yd M=marginal نهایی P= propensityتمایل C= consumptionمصرف S= savingپس انداز A= averageمتوسط
مثال)با توجه به الگوی مصرف زیر میل نهایی و متوسط به مصرف و پس انداز را در سطح درآمد 5000 محاسبه کنید. C=2000+0/75 yd MPC=b= 0/75 MPS=-1 0/75 = 0/25 C=2000+0/75×5000 =5750 S= yd-C=750-=5750-5000 C 5750 APC= = = 1/15 Y 5000 S 750- APS= = = -0/15 Y 5000
اشکالات الگوی کینز : انتظاری که ما از یک الگوی خوب داریم آنست که بتواند به بهترین وجهی واقعیت های جامعه رابه سادگی و وضوح نشان دهد اما در الگوی کینز با اشکالاتی به شرح زیر مواجه خواهیم بود: 1-بر اساس این الگو چنانچه y افزایش پیدا کند میل متوسط به مصرف کاهش می یابد یعنی به طور نسبی تقاضای جامعه برای کالاها و خدمات تولید شده نقصان می یابدکه این به معنای آنست که افزایش درآمد به کاهش تقاضا برای تولیدات و در نتیجه رکود و بیکاری ختم می شود.که این موضوع با واقعیت تطابق ندارد. If y APC ثابت هستند -C0 , b چون
2- بر اساس خصیصه ای که در مورد قبل اشاره شد این الگو قادر نخواهد بود بروز پدیدۀ ادوار تجاری را توضیح دهد در صورتی که می دانیم این پدیده واقعیتی غیرقابل انکار درعموم اقتصادهای جهان است. 3-مشاهدات واقعی برای دوره های زمانی بلندمدت حکایت ازآن دارد که در بلندمدت جامعه نمی تواند مستقل از درآمدش مصرفی داشته باشد یعنی در بلندمدت مقدار C0 برابر صفر است و شکل تابع به صورت C=b*y می باشد. درنتیجه الگوی کینز برای تحلیل های بلندمدت مطلوب نخواند بود.
نمودار آن به صورت زیر است: c C=b*y C=C0+by O y
2-الگوی درآمد-دائمی فریدمن : فریدمن برای آنکه مشکلات وارد بر الگوی کینز برطرف گردد الگوی خود را به صورت زیر ارائه نمود. به عقیدۀ او آنچه که مشخص کننده میزان مصرف افراد جامعه در هر دوره می باشد نه درآمد جاری بلکه درآمد دائمی است. Yp= re . Wt ثروت نرخ بازده مورد نتظار درآمد دائمی Ctp=β . Ytp میل نهایی به مصرف دائمی مصرف دائمی
براساس نظریۀ فریدمن درآمدی که افراد کسب می کنند یا گذراست یا دائمی. درآمد گذرا مصرف گذرا خواهد شد و الگوی مصرفی فرد را تغییر نمی دهد در نتیجه مادامی که تغییر درآمد فرد برای او گذرا تلقی شود تأثیری بر الگوی مصرفی فرد نمی گذارد اما چنانچه تغییر در درآمد دائمی در نظر گرفته شود باعث تغییر الگوی مصرف او خواهد شد. این است که می توانیم مشاهده کنیم کسی که شغلش را از دست می دهد مصرف خود را ناگهان به حداقل نمی رساند ، زیرا تصور او بر این است که این کاهش درآمد گذرا بوده و بزودی او شغل جدیدی خواهد یافت ، در نتیجه تغییر اندکی در مصرف خود ایجاد می کند.
در روابط فوق wt هر ثروتی را که امکان کسب درآمد از آن وجود داشته باشد اعم از مادی یا غیر مادی در بر می گیرد. مشکلی که در مورد yp وجود دارد آنست که این متغیر یک متغیر ذهنی است و قابل مشاهده و اندازه گیری عینی نمی باشد. درنتیجه با استفاده از تبدیلات ریاضی می توانیم الگوی مصرف درآمد دائمی را در قالب روابط زیر بنویسیم: Ct=α1 Yt+ α2Ct-1 مصرف دوره قبل ضریب القایی
نظریه مصرف دوران زندگی: (آندو-مدیگیلیانی) بر اساس این نظریه میزان مصرف افراد جامعه تابعی است از میزان درآمد افراد در طول زندگی آنها. زیرا ملاحظه می کنیم که دو کودک که هیچیک درآمدی را کسب نمی کنند و یکی از آنها در خانواده ثروتمند متولد شده در مقایسه با دیگری که در خانواده فقیر به دنیا آمده است سطح مصرف بالاتری دارد به همین ترتیب افراد جامعه میزان مصرف خود را براساس درآمدی که انتظار دارند در طول دوران زندگی بدست آورند تنظیم می نماید.
این دو دانشمند سه مرحله را در دوران عمر افراد متمایز می کنند: مرحلۀ اول) که به دوران کودکی موسوم است معمولاًسطح درآمد افراد بیش از درآمدی است که کسب می کنند . بنابراین دراین دوره پس انداز منفی است. مرحلۀ دوم) که موسوم به دورۀ میانسالی است معمولاٌ سطح درآمدافراد بیش از مصرف آنها می باشد در نتیجه پس انداز مثبت خواهند داشت. مرحلۀ سوم) به دورۀ پیری موسوم می باشد معمولاً سطح درآمد پائین تر از مصرف بوده و پس انداز منفی خواهد بود. C,y S<0 S>0 S<0 پیری میانسالی کودکی t
سرمایه گذاری : (Investment) سرمایه گذاری در اقتصاد یک جامعه از جهات متعددی دارای اهمیت غیر قابل انکار است از یکسو می دانیم که در فرآیند تولید معمولاً ظرفیتهای تولیدی مستهلک می شوند . بنابراین چنانچه این ظرفیتهای مستهلک شده با سرمایه گذاری جایگزین نشوند در نتیجه ظرفیت تولید ، تولید و امکان مصرف سیر نزولی خواهد داشت. از سوی دیگر اساساً مصرف بیشتر در سایۀ ظرفیت های تولیدی جدید حاصل می آید. بنابراین سرمایه گذاری می تواند باعث ایجاد ظرفیت تولید بیشتر و در نتیجه تولید و رفاه بالاتر درجامعه گردد.
تصمیم گیری در مورد پروژه های سرمایه گذاری : می دانیم که درمورد تصمیم گیری در مورد اجرا یا عدم اجرای یک طرح سرمایه گذاری براساس درآمدها و هزینه ها در طول زمان عمر طرح به وقوع می پیونددوارزش مبالغ دوره های آتی بامبالغ دوران حال یکسان نیست(1000000تومان سال بعدامسال900000می ارزد) در نتیجه تمام درآمدها و هزینه ها را به ارزش حال محاسبه و از هم تهاتر می کنیم.به صورت زیر: (Net Present Value) NPV ارزش خالص فعلی R1-C1 R 2-C2 Rn-Cn NPV= -C0+ + +…+ 1+r (1+r)2 (1+r)n
چنانچه NPV مثبت باشد طرح دارای توجیه مالی می باشد و اگر می بینیم که نرخ تنزیل NPV,r دارای رابطه معکوس اند یعنی اگر نرخ تنزیل افزایش یابد به از بین رفتن توجیه مالی طرحها می انجامد. If r NPV درنتیجه می توانیم دراینجا معیاردیگری تحت عنوان نرخ بازده داخلی را برای ارزیابی طرحها در نظر بگیریم. Internal Rate Of Return : IRR نرخ بازده داخلی
نرخ بازده داخلی : نرخ تنزیلی است که اگر NPV طرح مورد نظر براساس آن نرخ محاسبه شود مساوی صفر می گردد و در نتیجه اگر نرخ بهره بازار بیش از IRR باشد یعنی طرح فاقد توجیه مالی است و NPV منفی می شود. و چنانچه نرخ بهره کمتر از IRR باشد طرح دارای توجیه مالی بوده و NPV مثبت است. توجه می نمائیدکه IRR برای هرطرح جداگانه بایستی محاسبه شود معمولاً نرخ بازده داخلی تحت عنوان نرخ بازده نهایی سرمایه گذاری نیز یاد می کنند.
نکته:می دانیم که منابع مالی به عنوان مهمترین عامل برای سرمایه گذاری مطرح می باشد. نرخ بهره ای که به وجوه تعلق می گیرد در واقع هزینۀ فرصت استفاده این وجوه در طرحهای سرمایه گذاری می باشد. چنانچه نرخ بهره افزایش یابد سرمایه گذاری کاهش واگر نرخ بهره کاهش یابد می تواند به افزایش سرمایه گذاری منجر گردد. بر این اساس می توانیم تابع سرمایه گذاری را به صورت زیر در نظر بگیریم : I = I(r) If r I I = I0 - ar ضریب القایی سرمایه گذاری مستقل
اصل شتاب در سرمایه گذاری : مطابق این اصل افزایش در سرمایه گذاری موجب افزایش تولید و درآمد ملی می شود . افزایش درآمد ملی موجب افزایش تقاضا و سودآوری طرح های سرمایه گذاری می گردد در نتیجه به افزایش سرمایه گذاری منجر خواهد شد. براین اساس می توانیم درآمد ملی را نیز به عنوان یک عامل مؤثر بر سرمایه گذاری در تابع سرمایه گذاری وارد نمائیم. I = I0 - ar - dY ضریب القایی درآمد ملی را نشان می دهدd
مثال)براساس اطلاعات جدول زیر اگر نرخ تنزیل %20 باشد NPV طرح را محاسبه کنید. در ضمن هزینه ثابت اولیه 1000 می باشد. R1-C1 R 2-C2 Rn-Cn NPV= -C0+ + +…+ 1+r (1+r)2 (1+r)n NPV=-582/721 R C دوره 500 1 2000 1000 2 2500 3
برای به دست آوردن نرخ بازده داخلی طرح 1500 1000 500- IRR= -1000+ + + 0= 1+r (1+r)2 (1+r)3 از حل معادلۀ فوق r بدست می آید که همان نرخ بازده داخلی است.