Mechatronics فصل چهارم سیگنالهای آنالوگ و دیجیتال mech@jamilnia.ir www.jamilnia.ir/mech سیگنالهای آنالوگ و دیجیتال
آشنايي با انواع سيگنالها سيگنال زمان پيوسته: سيگنالی که بر روي بازه پيوستهای از زمان تعريف ميشود. سيگنال آنالوگ: اندازه سيگنال در بازه پيوستهاي از مقادير قابل بيان است. سيگنال مقداردهیشده: اندازه سيگنال با تعداد محدودي از مقادير متمايز قابل بيان است. سيگنال آنالوگ سيگنال مقداردهیشده زمان پيوسته ـ مقادير پيوسته زمان پيوسته ـ مقادير گسسته
آشنايي با انواع سيگنالها سيگنال زمان گسسته: سيگنالی که در مقاطع مشخصی از زمان تعريف ميشود. سيگنال اطلاعات نمونهبرداريشده: اندازه سيگنال در بازه پيوستهاي از مقادير قابل بيان است. سيگنال ديجيتال: اندازه سيگنال با تعداد محدودي از مقادير متمايز قابل بيان است. سيگنال اطلاعات نمونهبرداریشده سيگنال دیجیتال زمان گسسته ـ مقادير پيوسته زمان گسسته ـ مقادير گسسته
آشنايي با انواع سيگنالها
افزایش مقاطع زمانی و سطوح مقادیر آشنايي با انواع سيگنالها افزایش مقاطع زمانی افزایش سطوح مقادیر افزایش مقاطع زمانی و سطوح مقادیر
رایانههاي ديجيتال ـ تمامی سامانههای جهان فیزیکی، آنالوگ (قیاسی) میباشند. یعنی در عالم واقع، تمامی زمانها و تمامی مقادیر پیوسته هستند. مفهوم دیجیتال (رقمی) با پیدایش رایانههای دیجیتال به منظور تسریع محاسبات، ایجاد شده است. ـ رایانهها به دلیل ماهیت ساختاری خود، صرفاً با اعداد و ارقام صحیح کار میکنند. یعنی برای درک هر پدیدهای (دریافت ورودی)، باید آن را به صورت رقمی دریافت کنند و برای بیان نتایج محاسبات خود (ارسال خروجی)، باید آن را به صورت رقمی ارائه نمایند. ـ برای اینکه رایانهها بتوانند ارقام را با استفاده از اجزای الکترونیکی خود، دریافت، پردازش و ارسال کنند، لازم است تا این ارقام در سطوح معینی باشند. همچنین، به دلیل تولید فرکانسی زمان در رایانهها، ارقام باید در مقاطع زمانی مشخصی دارای مقدار باشند.
رایانههاي ديجيتال ـ بنابراین، فرآیند گردش اطلاعات در رایانهها (دریافت، پردازش و ارسال)، به صورت دیجیتال میباشد. یعنی در رایانهها، تمامی زمانها و تمامی مقادیر گسسته هستند. ـ اطلاعات از دستگاههاي ورودي (نظير ماوس و صفحه کلید) به رایانهها به صورت ديجيتال منتقل ميشوند و اطلاعات از رایانهها به دستگاههاي خروجي (نظير نمایشگر و چاپگر) به صورت ديجيتال منتقل ميگردند. ـ رایانهها براساس نیمهرساناهای ترانزیستوری ساخته میشوند. بنابراین، برمنطق دودویی (خاموش/روشن یا صفر/یک) استوار هستند. در نتیجه، باید تمامی ارقام به صورت دنبالهای از صفر و یکها باشند. با بیان ارقام صحیح در مبنای 2، میتوان به جای یک عدد صحیح، مجموعهای از صفر و یکها را داشت که به سادگی برای رایانهها قابل درک هستند.
مبنای 2 (صفر و یک) ـ برای تبدیل یک عدد صحیح به مبنای 2، باید آن عدد را به صورت متوالی بر 2 تقسیم نمود و باقیماندهها را از انتها به ابتدا و از چپ به راست درکنارهم قرار داد: 35 34 1 2 17 16 1 2 8 2 4 2 مبنای 2 35 100011 2 1 ـ برای انجام عکس این عمل، لازم است تا مقادیر صفر و یک را در 2 به توان تعداد ارقام سمت راست آنها ضرب نمود و سپس حاصلضربها را باهم جمع کرد: 35 = 1 + 2 + 32 = 20×1 + 21×1 + 22×0 + 23×0 + 24×0 + 25×1
مبنای 2 (صفر و یک) ـ همانگونه که مشاهده گردید، عدد 35 درمبنای 2، دارای 6 رقم است. با توجه به صفر و یک بودن ارقام در مبنای 2، با هر تعداد رقم، صرفاً میتوان تا محدوده مشخصی از اعداد صحیح (یا سطوح مقادیر) را تعریف نمود. ـ به هر رقم در مبنای 2، یک بیت (bit) گفته میشود. اگر تعداد بیتهای یک عدد در مبنای 2 را با n نشان دهیم، تعداد مقادیر صحیح قابل تعریف (N)، برابر است با: N = 2n ـ مثلاً با 8 بیت (صفر و یک)، میتوان 256 عدد صحیح تعریف نمود. اگر همه 8 بیت، صفر باشند، عدد صفر و اگر همه 8 بیت، یک باشند، عدد 255 تولید میشود. بنابراین، با 8 بیت میتوان اعداد صحیح از صفر تا 255 را در مبنای 2 بیان نمود: صفر 255 1
مبنای 2 (صفر و یک) ـ برای تعریف یک عدد 8 بیتی در رایانه، میتوان از یک قطعه الکترونیکی با 8 پایه (pin) استفاده نمود و با اعمال یا عدم اعمال جریان (یا ولتاژ) به پایهها، یک یا صفر بودن هر بیت را مشخص نمود: 35 ـ در حوزه الکترونیک، عموماً از ارقام و تجهیزات 8 ، 10 ، 12 و 16 بیتی استفاده میشود. ـ باید توجه داشتکه با n بیت، فقط 2n عدد صحیح تعریف نمیشود، بلکه 2n سطح دیجیتال تعریف میشود. یعنی ما میتوانیم مثلاً تغییرات یک متغیر را در بازه اعداد حقیقی 1000- تا 1000+، با 8 بیت در قالب 256 سطح دیجیتال بیان کنیم. در این حالت، صفر بودن همه 8 بیت به معنی عدد 1000- و یک بودن همه 8 بیت به معنی عدد 1000+ است. 1
مبنای 2 (صفر و یک) ـ اگر بخواهیم برای بازه حقیقی بیانشده، سطح تغییر هر مقدار دیجیتال را بدست آوریم، به صورت زیر عمل میکنیم: Q = [(+1000)-(-1000)] / (28-1) = 2000 / 255 ≈ 7.843 ـ یعنی اگر مقدار حقیقی، 7.843 واحد افزوده شود، سطح دیجیتال، یک واحد بالا میرود. ـ برای مثال، اگربخواهیم بدانیم که عدد حقیقی +345.67 در بازه مذکور، معادل چه سطح دیجیتالی است، به صورت زیر عمل میکنیم: [(+345.67)-(-1000)] / Q = 1345.67 / 7.843 = 179.830 ـ حاصل رابطه بالا نشان میدهد که عدد حقیقی +345.67 ، بین دو سطح دیجیتال 179 و 180 قرار دارد که چون به سطح 180 نزدیکتر است، سطح دیجیتال 180 را برمیگزینیم.
مبنای 2 (صفر و یک) ـ اگر مقداری مابین دو سطح دیجیتال بدست آید، باید سطح دیجیتال نزدیکتر را برگزید. ـ در نتیجه، اگر برای هر سطح دیجیتال مابهازای حقیقی آن را بیابیم، ممکن است، مقدار واقعی ما ±Q/2 بیشتر یا کمتر باشد. برای مثال، اگر برای سطح دیجیتال 100 بخواهیم مقدار حقیقی مربوطه را بیابیم، خواهیم داشت: 100 × Q + (-1000) = 100 × 7.843 – 1000 = -215.7 ـ یعنی عدد حقیقی متناظر با سطح دیجیتال 100، -215.7 ± (7.843/2) خواهد بود. ـ با درنظرگرفتن بیتهای بیشتر، میتوان سطح تغییر دیجیتال را کاهش و قدرت تفکیک مقادیر حقیقی را افزایش داد. برای مثال، بادرنظرگرفتن 10 بیت، تلرانس عدد حقیقی متناظر به ±1.955/2 کاهش مییابد: Q = [(+1000)-(-1000)] / (210-1) ≈ 1.955
مبنای 2 (صفر و یک) مثال: خروجی یک پتانسیومتر نیم دور به صورت زیر قرائت شده است. مقدار زاویه آن را بدست آورید: 1×27 + 1×25 + 1×23 + 1×21 + 1×20 = 128 + 32 + 8 + 2 + 1 = 171 Q = (180º- 0º) / (28-1) = 180º / 255 ≈ 0.706º 171×Q = 171×0.706º = 120.726º θ = 120.726º ± (0.706º/2) 120.373º ≤ θ ≤ 121.079º 1
مبدل آنالوگ به دیجیتال (A/D) ـ برای تبدیل سیگنال آنالوگ به دیجیتال، از مبدلهای A/D (یا ADC) استفاده میشود. این مبدلها هم زمان و هم مقدار سیگنال را گسسته میکنند. ـ برای گسستهسازی زمان، لازم است تا مقادیر آنالوگ، در مقاطع زمانی مشخص قرائت شوند که به اصطلاح به این فرآیند، نمونهبرداری (sampling) میگویند. ـ برای تولید زمان در مدارات الکترونیکی، از نوسانسازهای کریستال استفاده میشود. ـ یک کریستال پیزوالکتریک نظیر کوارتز میتواند سیگنالهایی با فرکانس ثابت و پایدار (نسبت به دما و زمان) تولید کند. ـ با توجه به مشخص و ثابت بودن فرکانس، میتوان زمان را از شمارش سیگنالهای تولیدی محاسبه نمود. قابلیت تفکیک زمان، به فرکانس نوسانساز کریستال مربوط است.
مبدل آنالوگ به دیجیتال (A/D) ـ فرکانس نوسانسازهای کریستال متعارف از 4 تا 32 مگاهرتز میباشد. ـ یک نوسانساز کریستال 16 مگاهرتز، در هر ثانیه، 16 میلیون بار سیگنال تولید میکند. یعنی در هر 6-10×1/16 ثانیه، یک سیگنال میفرستد: ـ اگر از چنین کریستالی برای تولید زمان استفاده شود، میتوان فرآیند نمونهبرداری و پردازش سیگنال را در میکرو ثانیه انجام داد. کوارتز نشانه مدار معادل
مبدل آنالوگ به دیجیتال (A/D) ـ مبدلهای آنالوگ به دیجیتال عموماً به شکل مدار مجتمع (IC) دردسترس میباشند. ـ مدار مجتمع، به مجموعهای از مدارات الکترونیکی میگویند که با مواد نیمهرسانا و در ابعاد بسیار کوچک ساخته شده و دربرگیرنده اجزای فعال و غیرفعال الکترونیکی است. ـ با توجه به اینکه فرآیند ساخت ترانزیستور در مدار مجتمع راحتتر از سایر اجزا است، طراحان ترجیح میدهند که سایر اجزای الکترونیکی را توسط ترانزیستورها پیادهسازی کنند و تا حد ممکن تمامی آنها را به ترانزیستور تبدیل نمایند.
مبدل آنالوگ به دیجیتال (A/D) ـ در شکل زیر، یک مدار مجتمع ADC0804 نشان داده شده که دارای 20 پین است: ـ سیگنال آنالوگ به صورت ولتاژ متغیر به مدار مجتمع وارد میشود. ـ در ریزکنترلگرها، معمولاً چندین پین آنالوگ به دیجیتال موجود است و نیازی به استفاده از مبدلهای جداگانه نیست. 5 ولتاژ متغیر
مبدل دیجیتال به آنالوگ (D/A) ـ برای تبدیل سیگنال دیجیتال به آنالوگ، از مبدلهای D/A (یا DAC) استفاده میشود. این مبدلها هم زمان و هم مقدار سیگنال را پیوسته میکنند. ـ در این مبدلها، باید پس از پیوستهسازی مقادیر، پیوستهسازی زمان نیز انجام پذیرد. یعنی باید مقادیر سیگنال در بین مقاطع زمانی نیز تعریف شوند تا سیگنال آنالوگ بدست آید. به اصطلاح به این فرآیند، نگهداری (holding) و به بخشی که مسئولیت انجام این فرآیند را برعهده دارد، نگهدارنده میگویند. ـ برای پُرکردن فاصله میان دو مقدار گسسته، میتوان از بینهایت منحنی استفاده کرد. اما در فرآیند نگهداری، معمولاً از خطوط افقی و شیبدار استفاده میشود. درصورت تقریب افقی، نگهدارنده را مرتبه صفر و درصورت تقریب شیبدار، نگهدارنده را مرتبه یک مینامند.
مبدل دیجیتال به آنالوگ (D/A) نگهدارنده مرتبه صفر
مبدل دیجیتال به آنالوگ (D/A) نگهدارنده مرتبه یک
مبدل دیجیتال به آنالوگ (D/A) نگهدارنده مرتبه صفر نگهدارنده مرتبه یک ـ نگهدارنده مرتبه صفر، سادهترین و پرکاربردترین نوع نگهدارنده میباشد. ـ نگهدارنده مرتبه یک، تقریبی بهتر و دقیقتر نسبت به نگهدارنده مرتبه صفر است. ـ نگهدارنده مرتبه یک، تقریب مناسبی برای مقادیر نوسانی پُر اُفت و خیز ارائه نمیدهد.
مبدل دیجیتال به آنالوگ (D/A) ـ در شکل زیر، یک مدار مجتمع DAC0800 نشان داده شده که دارای 16 پین است: ـ سیگنال آنالوگ به صورت ولتاژ متغیر از مدار مجتمع خارج میشود. ـ در ریزکنترلگرها، معمولاً چندین پین خروجی آنالوگ موجود است و نیازی به استفاده از مبدلهای جداگانه نیست.
سامانه مکاترونیکی analog digital digital analog Sensor ADC Computer DAC Actuator ـ اطلاعات ارسالی از حسگر و نیز اطلاعات ارسالی به عملگر، به صورت آنالوگ میباشند، چون حسگر و عملگر با جهان فیزیکی در ارتباط هستند. البته برخی حسگرها قادر به ارسال اطلاعات دیجیتال هستند و برخی عملگرها نیز قادر به دریافت اطلاعات دیجیتال میباشند. ـ اطلاعات ورودی به رایانه و خروجی از آن، به صورت دیجیتال هستند، چون رایانه تنها قادر به پردازش سیگنالهای دیجیتال میباشد. ـ در ریزکنترلگرها، رایانه و مبدلهای ADC و DAC در یک مدار مجتمع قرار دارند.
معادلات تفاضلی ـ رفتار دینامیکی سامانههای زمان پیوسته در قالب معادلات دیفرانسیلی بیان میگردد. ـ معادلات دیفرانسیلی، متغیرهای مختلف یک سامانه را در طول زمان به هم پیوند میدهند. ـ برای سامانههای زمان گسسته، ایجاد ارتباط میان متغیرها در مقاطع زمانی مختلف و بیان رفتار دینامیکی، توسط معادلات تفاضلی (Difference Equations) صورت میپذیرد: ـ در معادله فوق، x(k) ها بیانگر مقادیر متغیرها در مقاطع زمانی مختلف هستند. سيگنالهاي زمان گسسته معمولاً به صورت دنبالهاي از اعداد در مقاطع متناوب زماني بيان ميشوند: T زمان نمونهبرداري x(0), x(T), x(2T), x(3T),…, x(kT) k شماره مقطع زمانی x(0), x(1), x(2), x(3),…, x(k)
معادلات تفاضلی ـ حل معادلات تفاضلی (همانند معادلات دیفرانسیلی) نیازمند دانستن شرایط اولیه است. ـ معادلات تفاضلی را میتوان با رایانههای دیجیتال به سادگی حل نمود، اما بدست آوردن حل بسته برای آنها بسیار دشوار است. مثال: معادله تفاضلی زیر را حل کنید:
تبدیل z ـ تبديل z يك عملگر رياضي است كه معادلات تفاضلي را به معادلات جبري ساده تبديل ميكند. این تبديل كمك ميكند تا بتوانيم بدون حل معادلات تفاضلي، رفتار سامانههاي زمان گسسته را پيشبيني كنيم. ـ تبديل z همان نقش تبديل لاپلاس را در سامانههاي كنترل زمان پيوسته ايفا ميكند. ـ در كنترل زمان گسسته از تبديل z يكطرفه (زمانهاي مثبت) استفاده ميشود. ـ توانهاي z-k موقعيت زماني وقوع x(kT) را نشان ميدهند.
تبدیل z تبديل z توابع اصلی:
تبدیل z تبديل z عبارات تفاضلی:
نمونهبرداری و نگهداری ـ برای فرآیند نمونهبرداری (گسستهسازی زمان)، باید سیگنال زمان پیوسته را در دنبالهای از سیگنالهای ضربه واحد ضرب نمود: ـ این کار، معادل ریاضی فرآیندی است که در مبدلهای آنالوگ به دیجیتال روی میدهد و سیگنال زمان پیوسته به سیگنال زمان گسسته تبدیل میشود. X(s) X(z)
نمونهبرداری و نگهداری ـ برای فرآیند نگهداری (پیوستهسازی زمان)، باید سیگنال زمان گسسته را در تابع تبدیل نگهدارنده ضرب نمود: ـ این کار، معادل ریاضی فرآیندی است که در مبدلهای دیجیتال به آنالوگ روی میدهد و سیگنال زمان گسسته به سیگنال زمان پیوسته تبدیل میشود. X(s) X(z) H(s) Gh(s) نگهدارنده نمونهبردار
نمونهبرداری و نگهداری Gh0(s) Gh1(s)
تابع تبدیل پالسی ـ تابع تبدیل پالسی معادل با تابع تبدیل در سامانههای زمان پیوسته میباشد و برابر با نسبت تبديل z خروجی به تبدیل z ورودی یک سامانه زمان گسسته است: ـ توابع تبدیل حلقه باز و حلقه بسته در سامانههای زمان گسسته، همانند سامانههای زمان پیوسته بدست میآیند. با این تفاوت که اگر مابین دو تابع تبدیل زمان پیوسته، نمونهبرداری وجود نداشت، باید ابتدا دو تابع تبدیل را درهم ضرب نمود و بعد تبديل z گرفت. X (z) Y (z) G (z)
تابع تبدیل پالسی مثال: براي سامانه حلقه بسته زير، تابع تبدیل پالسی خروجی (C(z)) را به ازاي ورودي ضربه واحد بدست آوريد. زمان نمونهبرداری را 1 ثانیه درنظربگیرید. Gh0(s) Gp(s)
تابع تبدیل پالسی
تابع تبدیل پالسی ـ توابع تبدیل کنترلگر در سامانههای کنترلی زمان پیوسته، بیانگر یک دسته معادلات دیفرانسیلی هستند که حل و پیادهسازی آنها در قالب رایانههای دیجیتال دشوار میباشد. ـ اما در مقابل، توابع تبدیل پالسی کنترلگر در سامانههای کنترلی زمان گسسته، بیانگر یک دسته معادلات تفاضلی هستند که حل و پیادهسازی آنها در قالب رایانههای دیجیتال آسان میباشد. زیرا این توابع تبدیل پالسی برمبنای مقاطع زمانی گسسته بدست آمدهاند. ـ در نتیجه، بهتر است تا کل فرآیند طراحی و تحلیل سامانه کنترلی، در فضای زمان گسسته صورت پذیرد تا کدنویسی و پیادهسازی آسانتر و عملیاتیتری داشته باشد.
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z ـ سیگنال زمان پیوسته پس از نمونهبرداری ضربهای به صورت زیر درمیآید: ـ تبدیل لاپلاس این سیگنال، تحت عنوان تبدیل لاپلاس ستارهدار شناخته میشود: ـ اگر z = eTs باشد، این تبدیل، همان تبدیل z خواهد بود: ـ بنابراین، رابطه میان تبدیل لاپلاس و تبدیل z در فضای زمان گسسته به صورت زیر است:
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z ـ قطبهاي مختلط در سمت چپ صفحه s و نزديك به محور موهومي، رفتار نوساني و قطبهاي حقيقي در سمت چپ صفحه s، نزول نمايي را نشان ميدهند. ـ با توجه به رابطه ميان متغيرهاي مختلط s و z، موقعيت قطب و صفر در صفحه z با موقعيت قطب و صفر در صفحه s مرتبط ميباشد. بنابراين، پايداري سامانههاي كنترل حلقه بسته زمان گسسته نيز با توجه به موقعيت قطبهاي تابع تبديل پالسي حلقه بسته تعيين ميشود. ـ بايد توجه داشت كه موقعيت صفر و قطبها در صفحه z به زمان نمونهبرداري (T) مربوط ميباشد. به بيان ديگر، تغيير در زمان نمونهبرداري سبب تغيير رفتار پاسخ ميشود.
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z بنابراين، محور موهومي (jω) درصفحه s، معادل با دايره واحد درصفحه z ميباشد.
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z فرکانس نمونهبرداری ـ باريكه اوليه (از -jωs/2 تا jωs/2) برابر با يكبارگردش (از -π تا π) در داخل دايره ميباشد. ـ باريكه مکمل (از jωs/2 تا jωs3/2) برابر با يكبارگردش (از π تا 3π) در داخل دايره ميباشد. ـ بنابراين، پوشش كليه فركانسها، معادل با بينهايت گردش در داخل دايره ميباشد.
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z مكان هندسي σثابت:
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z مكان هندسي ωثابت:
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z مكان هندسي ζثابت:
نگاشت ميان صفحه s و صفحه z مكان هندسي ωnثابت:
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ اگر بخواهیم موقعیت قطبهای حلقه بسته مطلوب را براساس ضریب میرایی و فرکانس طبیعی در صفحه s تعیین کنیم، داریم: ـ با توجه به روابط مربوط به نگاشت میان صفحات s و z خواهیم داشت: ـ با داشتن اندازه و زاویه قطب مطلوب میتوان موقعیت آن را در صفحه z مشخص نمود. ـ در طراحی با روش مکان هندسی ریشهها، با افزودن یک جبرانساز به سامانه، قطبهای مطلوب را بر روی منحنی مکان هندسی ریشهها قرار میدهیم:
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها مثال: برای سامانه حلقه بسته زیر، كنترلگر ديجيتال (GD(z)) را با استفاده از روش مکان هندسی ریشهها بگونهاي طراحي كنيد كه قطبهاي حلقه بسته داراي ضريب ميرايي 0/5 و زمان نشست (معيار 2%) 2 ثانيه گردند. زمان نمونهبرداري 0/2 ثانيه فرض شود.
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ برای طراحی کنترلگر، مراحل زیر را به ترتیب به انجام میرسانیم: ـ اندازه و زاویه قطب مطلوب را براساس ضریب میرایی و فرکانس طبیعی بدست میآوریم: ـ صفر و قطبهای حلقه باز را از روی تابع تبدیل پالسی حلقه باز مشخص میکنیم: صفر: قطبها:
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ موقعیت صفر و قطبهای حلقه باز و قطب مطلوب را در صفحه z رسم میکنیم. برای تعیین موقعیت قطب مطلوب، کمانی به شعاع و خطی با زاویه رسم میکنیم: × × × O
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ از قطب مطلوب به صفر و قطبهای حلقه باز، خطوطی رسم میکنیم و زوایای آن خطوط را با نقاله اندازهگیری میکنیم (زوایا باید برمبنای دایره مثلثاتی بدست آیند): × × × O
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ برای محاسبه زاویه تابع تبدیل پالسی حلقه باز در قطب مطلوب، باید زوایای خطوط صفرها را از زوایای خطوط قطبها کم کنیم: ـ برای اینکه قطب مطلوب بر روی منحنی مکان هندسی ریشهها قرارگیرد، باید شرط زاویه محقق شود. برایناساس، میتوانیم زاویهای را که کنترلگر باید تأمین کند، محاسبه نماییم: ـ صفر کنترلگر را برابر با یکی از قطبهای حلقه باز درنظرمیگیریم:
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ از قطب مطلوب به صفر جبرانساز خطی رسم میکنیم و آن را به میزان زاویه کنترلگر در جهت ساعتگرد حول قطب مطلوب میچرخانیم. محل برخورد خط چرخانده شده با محور حقیقی، قطب کنترلگر خواهد بود: × × × × O O
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ از قطب مطلوب به صفر و قطبهای حلقه باز و کنترلگر، خطوطی رسم میکنیم و طول آن خطوط را با خطکش اندازهگیری میکنیم: × × × × O O
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها ـ برای اینکه قطب مطلوب بر روی منحنی مکان هندسی ریشهها قرارگیرد، باید شرط اندازه هم محقق شود: ـ به جای اندازه هرکدام از صفر و قطبها در عبارت فوق، میتوان فاصله آنها از قطب مطلوب را که پیشتر اندازهگیری گردید، جایگزینکرد:
طراحي کنترلگر با روش مكان هندسي ريشهها
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي ـ براي استفاده از روش پاسخ فركانسي در حالت زمان گسسته، بايد از يك نگاشت دوخطي استفاده نمود تا فضاي داخل دايره واحد را به فضاي سمت چپ صفحه مختلط منتقل كرد:
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي مثال: برای سامانه حلقه بسته زیر، كنترلگر ديجيتال (GD(z)) را با استفاده از روش پاسخ فركانسي بگونهاي طراحي كنيد كه حاشيه فاز 50 درجه گردد. زمان نمونهبرداری 0/2 ثانیه فرض شود.
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي حاشیه فاز فعلی سیستم: 31/6 درجه حاشیه فاز مطلوب سیستم: 50 درجه حاشیه اطمینان (5 تا 12 درجه) حاشیه فاز جبرانساز: 28 درجه
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي 1.7
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي حاشیه فاز فعلی سیستم: 49 درجه
طراحي براساس روش پاسخ فركانسي