توزیع سود مشارکت بین سپردهگذار و مجری براساس قضیه اولر در بانکداری راستین توزیع سود مشارکت بین سپردهگذار و مجری براساس قضیه اولر در بانکداری راستین بیژن بیدآباد
فرآیند مشارکت در فرآیند مشارکت سپردهگذار منابع میدهد و مجری آن را با آورده خود درهم میآمیزد و اقدام به اجرای طرح میکند و سپس منافع مورد مشارکت بین طرفین تقسیم میگردد. تسهیم سود حاصل از عملیات مشارکت بین سپردهگذار و مجری یکی از مسائل مهم در مشارکت بانکی است. عملیات مشارکت در مفهوم اقتصادی آن خود یک نوع فرآیند تولید ارزش افزوده است. شکل سنتی این تسهیم بین دو طرف (سپردهگذار و مجری) بر اساس توافق یا الزامات مقرراتی بانک اتفاق میافتد. در طرحهای مشارکت مالی واقعی نمیتوان اتخاذ تصمیم درباره نسبتهای تسهیم را به بانک ارجاع کرد و لذا لازم است تا قاعدهای مشخص برای تسهیم تدوین نمود.
توزیع منافع فعالیت از منظر فیزیوکراتها فیزیوکراتها: مفهوم «ارزش اضافه» را از مبادله به تولید آوردند. در نگاه آنها ارزش در قالب اشیاء ملموس مادی و به معنی «ارزش استفاده» قرار میگرفت و نه ارزش مبادله. لذا مفهوم ارزش اضافه تنها بشکل مازاد ارزش استفادههای تولید شده بر ارزش استفادههای به مصرف رسیده در فرآیند تولید مطرح بود که محصول خالص نامیده میشد، و تنها در بخش کشاورزی قابل حصول است. در صنعت صرفاً شکل مواد است که تغییر مییابد و محصول اضافهای یا به عبارت دیگر ارزش اضافهای تولید نمیگردد. تنها کشاورز است که میتواند محصولی افزون بر مصرف خود تولید کند. لذا این محصول خالص، همان بهره مالکانه و سهمی است که به مالک زمین میرسد.
توزیع منافع فعالیت از منظر مارکس «نظریه ارزش»: ارزش کالا را مقدار کار اجتماعی بکار برده شده در آن تعیین میکند، و کارگر نیز در صحنة رقابت، باید علاوه بر تولید ارزش اضافه مطلق ارزش اضافه نسبی نیز تولید نماید. برای تولید ارزش اضافه نسبی باید ارزش فردی کالایش پائینتر از ارزش اجتماعی جاری آن در بازار باشد تا او با فروش آن به قیمتی بالاتر از ارزش فردی و پائینتر از ارزش اجتماعی آن، ارزش اضافه نسبی نیز بدست آورد. تولید ارزش اضافه مطلق، بروز مادی بکارگیری سرمایه توسط کارگر است. وسایل و تجهیزات کار و موضوع آن وسایل تولید را تشکیل میدهند، و خود کار است که نهایتاً مولد ارزش است. کار تا آنجا که یک فرآیند فردی تلقی میشود، یک کارگر همه کارکردهائی که بعداً به شکل محصول متجلی میشود را در خود جمع دارد. لذا محصول کار از محصول مستقیم یک فرد تبدیل به محصول مشترک کارگران میشود. مفهوم تولید کاپیتالیستی صرفاً تولید کالا نیست، بلکه ماهیتاً تولید ارزش اضافه است. کارگر نه برای خود بلکه برای صاحب سرمایه و افزایش سرمایه وی تولید میکند و فقط تولید نمیکند، بلکه ارزش اضافه هم تولید میکند.
توزیع منافع فعالیت از منظر کلاسیک و مرکانتالیستها ریکاردو: ارزش اضافه جزء ذاتی و لاینفک تولید کاپیتالیستی است. ریکاردو علت وجودی ارزش اضافه را نمیجوید بلکه در پی یافتن علتی است که مقدار این ارزش را تعیین میکند. مرکانتالیستها: مازاد قیمت یک محصول بر هزینه تولید آن را ناشی از عمل مبادله و ناشی از فروش آن به قیمتی بالاتر از ارزشش میدانستند. جان استوارت میل: منشأ سود را این میدانست که کارگر بیش از آنچه که برای تامین خود او لازم است تولید میکند و علت اینکه سرمایه سود به بار میآورد این است که خوراک، پوشاک، مواد اولیه و ابزار بیش از مدت زمانی که برای تولیدشان لازم است دوام میآورند. لذا سود ناشی از مبادله نیست بلکه ناشی از قدرت تولیدی کار است.
توزیع منافع فعالیت از منظر نئوکلاسیک بنگاه واحدی تعریف میشود که محصول را با استفاده از عوامل تولید کار و سرمایه، تولید مینماید. تابع تولید بنگاه بیان ریاضی رابطه بین کار و سرمایه و محصول تولید شده است. فرآیند مشارکتی را در نظر بگیرید که مجری دو عامل تولید متغیر سرمایه (سپرده) سپردهگذارK و کار L را با عوامل تولید ثابت خود جهت تولید ارزش افزوده در یک طرح بکار میبندد. تابع ارزش مشارکت (Q) بعنوان یک تابع ریاضی از عوامل تولید متغیر (K,L) بیان میشود: Q=f(k,L)
تابع ارزش مشارکت تابع ارزش مشارکت عامل تولید ثابت ندارد. میزان تولید در ارتباط با عوامل تولید متغیر تعریف گردیدند. هزینههای ثابت تولید وارد محاسبات نمیگردند. تکنولوژی بکار برده شده، مجموعه اطلاعات فنی مجری درباره نحوه استفاده سرمایه برای مشارکت در فرم ریاضی تابع تولید مندمج است. تابع تولید غالباً بعنوان یک تابع یک مقداره پیوسته برای مقادیر غیرمنفی و بعنوان یک تابع افزاینده در دامنه مورد نظر تعریف و غالباً یک تابع دقیقاً شبه مقعر عادی فرض میشود. میزان مشارکت، کار مجری و سرمایه سپردهگذار در واحد زمانی مشخص تعریف میگردند. دوره زمانی مقید به سه محدودیت است: اولاً باید به اندازه کافی کوتاه باشد که سپردهگذار نتواند عامل تولید ثابت را تغییر دهد. ثانیاً به اندازهای کوتاه باشد که شکل تابع مشارکت در اثر بهبود شرایط (تکنولوژی مشارکت) تغییر نیابد. ثالثاً به اندازه کافی بلند باشد که اتمام فرآیند مشارکت امکانپذیر گردد.
اقتصاد مقیاس و همگنی تابع تولید اقتصاد مقیاس چگونگی افزایش محصول را در اثر افزایش متناسب تمام عوامل تولید بیان میکند. بازگشت به مقیاس توسط مفهوم همگنی تابع تولید تعریف میشود. یک تابع تولید همگن از درجهj است اگر: F(tk,tL)=tj.f(K,L) بازگشت به مقیاس افزاینده j>1 بازگشت به مقیاس ثابت j=1 بازگشت به مقیاس کاهنده j<1 اگر مشارکت به همان نسبتی که همزمان کار و سرمایه افزایش یابند افزایش یابد بازگشت به مقیاس در دامنه ترکیب عوامل تولید مورد نظر ثابت تعریف میشود.
قضیه اولر و توابع تولید همگن در تابع مشارکت فرض همگنی از درجه یک لااقل در طرحهای مضاربه کاملاً با معنی است. قضیه اولر: رابطه زیر در یک تابع همگن از درجه j برقرار است: L.fL+K.fK =j.f(K,L) بازدهی نهایی کار fL بازدهی نهایی سرمایه fK با فرض همگنی از درجه یک (j=1) L.fL+K.fK = Q کل ارزش مشارکت برابر است با مجموع حاصلضرب بازدهی نهائی کار مجری (fL)در کار مجری (L) و حاصلضرب بازدهی نهائی سرمایه سپردهگذار (fK) در سرمایه سپردهگذار (K)
قضیه اولر و نظریه توزیع قضیه اولر نقش اساسی در نظریه بازدهی نهائی توزیع را بازی میکند و بر این اساس هرکدام از صاحبان عوامل تولید کار (مجری) و سرمایه (سپردهگذار) ارزش بازدهی نهائی خود را دریافت خواهند کرد و از طرفی کل مشارکت تسهیم خواهد گردید. همگنی از درجه یک باعث میشود تا تابع سود مشارکت نیز همگن از درجه یک باشد: t.π = f(t.K , t.K) – t.L – t.K سود مشارکت π یعنی اگر کار مجری و سرمایه سپردهگذار به یک نسبت افزایش یابند سود مشارکت نیز به همان نسبت افزایش مییابد.
قضیه اولر و نظریه توزیع در مشارکت ارزش سرمایه = میزان سرمایه مشارکت سپردهگذار = K ارزش بازدهی کار مجری = سود حاصل از مشارکت = L ارزش افزوده = سود فروش = V ارزش کالای فروش رفته = مبلغ فروش مورد مشارکت = Q هزینه = C K + L = Q = C + V سود مشارکت برابر ارزش افزوده = V π ارزش بازدهی کار مجری برابر خواهد بود با ارزش فروش مورد مشارکت منهای ارزش سرمایه سپردهگذار L = Q - K
قضیه اولر و نظریه توزیع در مشارکت نسبت سهم سود سپردهگذار از ارزش افزوده ایجاد شده = نسبت ارزش سرمایه سپردهگذار بر ارزش مورد مشارکت فروش رفته: RK = K/Q نسبت سهم سود مجری از ارزش افزوده ایجاد شده = نسبت ارزش افزوده بر ارزش مشارکت فروش رفته: RL = V/Q میزان سود سپردهگذار از ارزش افزوده ایجاد شده = πK = RK.V میزان سود مجری از ارزش افزوده ایجاد شده = πL = RL.V
قضیه اولر و نظریه توزیع در مشارکت جمعبندی: به رابطة زیر خواهیم رسید که در آن: ارزش افزوده مشارکت برابر خواهد بود با مجموع ارزش بازدهی کار و ارزش بازدهی سرمایه πK + πL = V این توزیع منطبق با قضیه توزیع ارزش افزوده اولر به کار و سرمایه براساس بازدهی نهائی هریک از صاحبان کار (مجری) و سرمایه (سپردهگذار) میباشد.
قضیه اولر و نظریه توزیع در مشارکت (آورده مجری) چنانچه مجری خود هم آوردهای به عنوان سرمایه داشته باشد، تابع تولید به شکل زیر خواهد بود و باقی مراحل مشابه است: Q = f (K+B , L) آورده مجری B روش حسابداری موارد مذکور در متن مقاله هست.
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر وقتی اقساط در محاسبات وارد میشود در شیوههای متعارف تقسیط به گونهای نرخ بهره وارد میشود که این امر در بانکداری بدون ربا قابل قبول نیست و آن را ربوی مینماید. دو سوال کلی باید پاسخ داده شود: اول: ارزش کار در ترکیب کار و سرمایه مجری به چه میزان است؟ دوم: ارزش افزوده سهم سپردهگذار با چه نرخ بازدهی باید تقسیط شود که شبهه ربا نداشته باشد؟
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر در انتهای دوره ساخت بانک طرح را براساس قیمت و ضوابط بازار ارزشگذاری مینماید و بر اساس زمان استهلاک سهم سپردهگذار نحوه اقساط لازم برای بازگشت سهم سپردهگذار را مشخص مینماید. در این حالت محاسبه اقساط شامل دو بخش میشود: یکی اقساط بازگشت اصل سرمایه سپردهگذار دوم بازگشت بازدهی زمانی سرمایه سپردهگذار زمان استهلاک سهم سپردهگذار: زمانی است که سپردهگذار با دریافت اقساط از مجری دیگر سهمی از عین مورد مشارکت را ندارد
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر مجری همراه با آورده (B)خود سپرده سپردهگذاران (B) را در ابتدای دوره ساخت دریافت و اقدام به ساخت طرح مینماید. دوره ساخت به مدت M دوره به طول میکشد. در انتهای دوره ساخت و شروع دوره بهرهبرداری، طرح توسط بانک تقویم شده و ارزش آن به قیمت بازار (Q) به دست میآید. چنانچه در این مقطع طرح به فروش میرفت سهم مجری و سپردهگذاران از روابط زیر مثل حالت قبل به دست میآید: PK = πK + K میزان سهم سپردهگذار از ارزش طرح PB+L = πB + πL + B میزان سهم مجری از ارزش طرح
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر برای بدست آوردن نرخ بازدهی زمانی سرمایه سپردهگذار (r) از نسبت میزان بازدهی کل طرح که برابر با ارزش افزوده ایجاد شده طرح (V) میباشد به میزان منابع سرمایهای بهکار برده شده در طرح (مجموع سرمایه سپردهگذاران و آورده مجری) استفاده مینماییم. r = πK/(K×M) نرخ بازدهی زمانی سرمایه در ابتدای دوره ساخت و هنگام قرارداد مشخص نیست و پس از انتهای دوره ساخت و تقویم ارزش طرح بهدست میآید.
محاسبه اقساط در طرحهای پایانپذیر اگر قرار بود مجری در تاریخ T2 کل سهم سپردهگذار را بپردازد میبایست رقم PK (1+N×r) را پرداخت میکرد. اگر مجموع میزان اصل و بازدهی سرمایه سپردهگذار در اقساط مساوی توسط مجری به سپردهگذار پرداخت شود میزان اقساط ماهیانه برابر خواهد بود با: It = PK (1+0.5×N×r)/N t=1,…,N با توافق بانک و مجری و سپردهگذاران از ابتدا میتوان N را بجای محاسبه از روش فوق، بصورت قراردادی نیز تعیین نمود.
محاسبه اجاره در طرحهای پایانپذیر در این فرآیند سپردهگذار منابع میدهد و مجری آن را با آورده خود درهم میآمیزد و اقدام به اجرای طرح میکند. در انتهای دوره ساخت بانک طرح را ارزشگذاری مینماید و طبق توافق اولیه طرح بطور اجاره تا زمان استهلاک سهم سپردهگذار در اختیار مجری قرار میگیرد. بانک بر اساس زمان استهلاک سهم سپردهگذار نحوه اقساط لازم برای بازگشت سهم سپردهگذار از ارزش تقویم شده طرح و اجاره آن را مشخص مینماید. رقم اجاره بهاء هنگام عقد قرارداد با توافق مجری و بانک (به نمایندگی از طرف سپردهگذار) مشخص میشود. تفاوت حالت اجاره با حالت قبل در این است که در حالت فعلی اجاره بها در ابتدا مشخص و شرط میشود.
محاسبه اقساط در طرحهای پایان ناپذیر روش محاسبه سهم مالکیت سپردهگذاران و مجری در تاریخ انتهای عملیات ساخت همانند طرح پایانناپذیر میباشد. چنانچه طرح طبق قرارداد به عنوان یک طرح تولیدی تلقی شود و سپردهگذاران نیز از بازده طرح سهمی ببرند، سپردهگذاران باید اقساط سهم دارایی خود از طرح بعلاوه سهم دورهای (مثلاً سالانه) خود از بازدهی طرح را نیز دریافت نمایند. به عبارت دیگر علاوه بر دریافت اقساط دورهای (سالیانه) سهمی نیز از ارزش افزوده هر دوره (سال) را نیز دریافت خواهند کرد. در این حالت سپردهگذار دریافت کننده اجاره نیست و در سود و زیان دورهای طرح سهیم میباشد.
محاسبه اقساط در طرحهای پایان ناپذیر مبلغ مجموع میزان اصل و بازدهی سهم سرمایه سپردهگذار از ارزش تقویمی طرح شامل بازگشت سرمایه سپردهگذار با احتساب ارزش افزوده طرح در مقطع انتهای دوره ساخت و شروع بهرهبرداری است که در اقساط مساوی توسط مجری به سپردهگذاران پرداخت میشود. به این رقم در هر دوره (سال) t=1,….N میزان سهم سپردهگذار از ارزش افزوده دورهای طرح (VtK) نیز اضافه خواهد شد. لذا مبلغ اقساط دورهای (سالیانه) برابر خواهد بود با: It = VtK + PK/N t=1,….N
بانکداری راستین بانکداری راستین با تشکر بیژن بیدآباد http://www.bidabad.com bijan@bidabad.com