فصل 5 الگوي درآمد- مخارج
مقدمه چنانكه اشاره شد در اقتصاد كلان ميخواهيم به بررسي رفتار متغيرهاي كلي يا كلان اقتصادي جامعه بپردازيم. الگوي درآمد- مخارج كه به محوريت برابري كل مخارج جامعه با درآمدهاي كسبشده در آن استوار است چهارچوبي را در اختيار ما قرار ميدهد تا بتوانيم ضمن بررسي روابط تبيينكننده رفتار تكتك متغيرها اثرات متقابل و فيمابين آنها را نيز تا حدودي در نظر بگيريم. الگوهاي اقتصاد كلان معمولاً حاوي روابط مختلفي مانند معادلات رفتاري معادلات حسابداري، معادلات فني و روابط نهادي ميباشند. متغيرهايي كه در الگوهاي اقتصاد كلان استفاده ميشود يا درونزا هستند يا برونزا.
متغير درونزا : متغيري است كه داراي ارتباط سيستماتيك با متغيرهاي داخل الگو ميباشد و مقدار آن بر اساس الگو و در نتيجة حل آن بدست ميآيد. متغير برونزا : متغيرهايي هستند كه با متغيرهاي داخل الگو فاقد رابطه سيستماتيك بوده و مقدار آن خارج از الگو تعيين شده و معمولاً بصورت يك عدد مشخص وارد الگو ميشوند. توجه نماييد كه اين مقدار قابل تغيير است.
الگوي 2 بخشي ساده 1- خانوارها 2- بنگاهها 2 بخش Y= C + I Y = C0 + bY + I0 Y – bY = C0 + I0 1 Ye = ( C0 + I0 ) درآمد ملي تعادلي 1-b C = C0 + bY I = I0 شرط تعادل (زيرا شرايط تعادل برابري درآمد- مخارج را در بر دارد)
الگوي 3 بخشي ساده 3 بخش Y = C + I + G Y = C0 + b(Y – T0) + I0 – ar0 + G0 Y – bY = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0) 1-b 1- خانوارها 2- دولت 3- بنگاهها C = C0 + bYd مصرف I = I0 – ar سرمايهگذاري G = G0 مخارج دولت r = r0 نرخ بهره T = T0 ماليات
مثال با توجه به الگوي اقتصاد كلان زير، درآمد ملي تعادلي را محاسبه نماييد. C = 200 + 2/0 Yd T = 20 , G = 40 , I = 30 – 2r , r = 5/7 حل) Y = C + I + G 1 Ye = (C0 + G0 + I0 – ar0 – bT0) 1-b Ye = (200 + 40 + 30 – 2(5/7) – 8/0(20)) 1 – 8/0 Ye = 5 (239) = 1195
الگوي 3 بخشي با فرض ماليات القايي C = C0 + bYd I = I0 – ar + dY T = T0 + tY t ضريب ماليات القايي G = G0 r = r0 Yd = Y – T Y = C + I + G Y = C0 + b(Y – (T0 + tY)) + I0 – ar0 + dY + G0 Y = C0 + bY – bT0 – btY + I0 – ar0 + dY + G0 Y – bY – dY + btY = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 Y(1 – b – d + bt) = C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0) 1-b+bt - d
چون درآمدهاي دولت (ماليات) از مخارج بيشتر است. مثال با توجه به الگوي اقتصاد كلان زير : الف) درآمد ملي تعادلي و ميل متوسط پسانداز و كسري بودجه را محاسبه كنيد؟ ب) در چه سطحي از درآمد ملي ، بودجة دولت متوازن خواهد بود؟ C = 250+75/0Yd , T=60+2/0Y , G=200 , I=120-2r+1/0Y , r = 25 حل) 1 Ye = ( C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 ) 1-b-d+bt 1 Ye = (250-(75/0×60)+120-(2×25)+200) 1-75/0-15/0+(75/0×2/0) Ye = (475) = 1900 25/0 BD = T – G 60 + 2/0(1900) - 200 = 240 مازاد بودجه چون درآمدهاي دولت (ماليات) از مخارج بيشتر است.
S = - C0 + (1 – b )Yd Yd = Y – T = 1900 – 440 = 1460 S = -250 + (1 – 75/0) 1460 = 115 S 115 APS = = = 078/0 Y 1460 BD = T – G = 0 60 + 2/0Y – 200 = 0 2/0Y = 140 Y = 700 سطح درآمد ملي كه بودجه متوازن ميشود
ضريب تكاثر (افزايش) برای آنکه مفهوم ضریب تکاثر را درک کنیم لطفا” به دو الگوی زیر توجه نمایید
Y = C + I + G 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0) 1-b Ye = (100 – (8/0×20) + 40 + 60) 2/0 YΙe = 920 Ye = (100 – (8/0×20) + 40 + 80) YⅡe = 1020 C = 100 + 8/0Yd T = 20 I = 40 G = 60 Ι C = 100 + 8/0Yd T = 20 I = 40 G = 80 Ⅱ ΔY = 1020 – 920 = 100 ΔG = 20
از مقايسه دو الگوي فوق درمييابيم كه افزايش 20 واحدي به مخارج دولت منجر به 100 واحد افزايش در درآمد ملي شدهاست. علت را در مفهوم ضريب افزايش خواهيم يافت. فرض كنيد دولت اين 20 واحد را بابت هزينة پاداش كاركنان خود به آنان پرداخت نمايد، در نتيجه درآمد ملي به اندازه 20 واحد افزايش خواهد يافت. ميدانيم اين افراد از درآمد كسبشده 8/0 آن را (b) به مصرف ميرسانند كه نتيجة آن ايجاد درآمد به اندازه (20 × 8/0 ) براي گروه ديگري از افراد جامعه خواهد بود. اين گروه نيز به همين ترتيب 8/0 درآمد دريافتي خود ( 20 × 8/0 ) را مصرف نموده براي گروه بعدي ايجاد درآمد ميكند ؛ و اين روند ادامه مييابد.
ΔY = 20 + (8/0 × 20 ) + ( 8/0 × 8/0 ) 20 +. ΔY = ΔG + b ΔG + b2ΔG + ΔY = 20 + (8/0 × 20 ) + ( 8/0 × 8/0 ) 20 + . . . . . ΔY = ΔG + b ΔG + b2ΔG + . . . . . . . چنانچه به عبارت فوق توجه كنيم درمييابيمΔY حاصل جمع يك تصاعد هندسي با جمله اولي برابرΔG و قدر نسبت كوچكتر از يك معادل b خواهد بود. 1 ΔY ΔG ΔY = = 1-b ΔG 1-b ضريب تكاثر يا ضريب افزايش
از آنجاكه محاسبه ΔY بر اساس روش تصاعد هندسي ممكن است طولاني باشد ميتوانيم براي محاسبه ضرايب تكاثر هر يك از متغيرها از معادلة نهايي Ye نسبت به متغير مورد نظر مشتق جزئي بگيريم. يعني مثلاً: 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0) 1-b+bt-d δYe 1 δYe -b = , = δG0 1-b+bt-d δT0 1-b+bt-d δYe 1 δYe -a = , = δI0 1-b+bt-d δr0 1-b+bt-d
مثال با توجه به الگوي اقتصاد كلان زير درآمد ملي تعادلي ، كسري بودجه و ضرايب تكاثر و الگو را محاسبه كنيد. ب)اگر دولت 40 واحد به مخارج خود بيافزايد با استفاده از ضريب فزاينده درآمد ملي تعادلي جديد را محاسبه نماييد. C = 400 + 75/0Yd , T = 100 + 2/0Y , G = 350 I = 200 – 5r , r = 10 حل) 1 Ye = (400 – (75/0×100)+200-(5×10)+350) 1-75/0+(75/0*2/0) 1 Ye = (825) = 5/2062 4/0 BD = T – G = 100 + (2/0 × 5/2062 – 350) = 5/162
δYe 1 1 = = = 5/2 δG 1–75/0+ (75/0×2) 4/0 δYe - b - 75/0 = = = - 875/1 δT0 1-b+bt 4/0 δYe 1 = = 5/2 δI0 4/0 δYe - 5/0 = = - 5/12 δr0 4/0
ΔG = 40 ΔY 1 = ΔY = 100 40 4/0 Y2 = Y1 + ΔY 5/2062 + 100 = 5/2162
رهيافت نموداري به تعادل ملي(در الگوي درآمد- مخارج) ميدانيم كه در يك الگوي سهبخشي ساده ميتوانيم مخارج را از جمع C + I +G محاسبه كنيم كه بر روي نمودار اين كار را انجام دادهايم نقطة تعادل يا E1 جايي است كه AE(مخارج كل) با Y (درآمد ملي) برابر باشد . (روي خط 45 درجه قرار گرفتهاند) از سوي ديگر ميدانيم اگر ريزشها و تزريقات به سيستم اقتصاد كلان كشور با هم برابر باشند تعادل برقرار خواهد بود. ميدانيم كه ريزشها مواردي هستند كه پول را از چرخة فعاليتهاي اقتصادي خارج ميكنند اما تزريقها پول را وارد جريان چرخة اقتصادي كشور مينمايند. ريزشها عبارتند از S ، T و M تزريقات عبارتند از I ، G و X چنانكه ملاحظه ميشود متناظر با درآمدها و مخارج ، ريزشها و تزريقات نيز در سطح درآمد ملي (Ye) با هم مساوياند.
S + T + M = I + G + X AE = C + I + G = Y C= C0 + bYd I = I0 T = T0 Aggregate Expenditure b' S + T + M = I + G + X AE = C + I + G = Y C= C0 + bYd I = I0 T = T0 G = G0 C + I + G تزريقات تراوشات (ريزشها) E1 á b C = C0 + bY a 45° Y Y1 Ye Y2 S,I,G,T S + T S + T = I + G I + G تراوشات (ريزشها) تزريقات Y Ye
بررسي پايداري تعادل اگر فرض كنيم درآمد ملي Y1 باشد در اين سطح از درآمد كه برابر با aY1 است ميزان مخارج برابر با bY1 خواهد بود در نتيجه مخارج بيش از درآمد خواهد بود. اين امر باعث خواهد شد كه موجودي انبارها رو به كاهش نهند (Dinv <0) و در دوره بعدي توليدكنندگان بر همين اساس به افزايش در توليد بپردازند ؛ در نتيجه به درآمد Yeنزديك شويم يعني به نقطة تعادل بازگرديم. ميتوانيم سطح درآمد را Y1 در نظر بگيريم. در اين سطح درآمد ، تقاضا معادل áY2 و عرضه معادل b'Y2 خواهد بود؛ بنابراين كالاها در انبارها انباشته ميشود و (Dinv>0) خواهد بود؛ بنابراين توليدكنندگان در دورة بعدي از توليد خود خواهند كاست، يعني به سطح درآمد Ye بازميگردند.
مثال با توجه به الگوي اقتصاد كلان زير: الف) درآمد ملي تعادلي، كسري بودجه، ضرائب فزايندة الگو را محاسبه كنيد. ب) 20 واحد افزايش در ماليات مستقل چه تأثيري بر درآمد ملي خواهد گذاشت؟ ج) براي رسيدن به 10 درصد رشد اقتصادي دولت بايد چه مقدار مخارج خود را افزايش دهد؟ ( پس از محاسبة Ye در بند الف ΔY را معادل 10 درصد آن در نظر ميگيريم.) C = 600 + 75/0 Yd T = 200 + 2/0Y I = 300 – 5r + 1/0Y G = 500 r = 20
حل 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0) 1-b+bt-d Ye = (600 – (75/0×200) + 300 – 5(20) + 500) 1– 75/0+(75/0×2/0)–1/0 Ye = (1150) = 3/3833 3/0 BD = T – G = 200 + 2/0 (3/3833) – 500 = 6/466 δYe 1 1 = = = 3/3 δG 1 – b + bt – d 3/0 δYe - b - 75/0 = = = - 5/2 δT0 1 – b + bt – d 3/0
δYe 1 1 = = = 3/3 δI0 1 – b + bt – d 3/0 δYe - a - 5 = = = - 5/2 δr0 1 – b + bt – d 3/0
شکاف رکودی:(Stagnation Gap) چنانچه درآمد ملی تعادلی کوچکتر از درآمد ملی دراشتغال کامل باشد اقتصاد کشور در شکاف رکودی قرار گرفته است و مطمئناً قسمتی از منابع تولیدی جامعه بیکارند در این وضعیت دولت می تواند با اعمال سیاست مالی انبساطی با شکاف رکودی مقابله کند. درآمد ملی در اشتغال کامل سطح درآمدی است که در آن جامعه در اشتغال کامل قرار دارد و نرخ بیکاری برابر نرخ بیکاری طبیعی می باشد.
سیاست مالی : سیاست مالی به معنی تغییر آگاهانه و هدفمند در درآمدها و مخارج دولت برای احراز اهداف اقتصادی جامعه،ابزار سیاستهای مالی معمولاً مالیاتها و مخارج دولت اند.چنانچه سیاست مالی به افزایش درآمد ملی بیانجامد سیاست مالی انبساطی نامیده می شود و اگر موجب کاهش درآمد ملی شودسیاست مالی انقباضی نام می گیرد. بنابراین سیاست مالی انبساطی یعنی : افزایش مخارج دولت،کاهش مالیات و یا ترکیبی از این دو. و سیاست مالی انقباضی یعنی : کاهش مخارج دولت،افزایش مالیات و یا ترکیبی از این دو.
شکاف تورمی :(Inflation Gap) چنانچه درآمد ملی تعادلی بزرگتر از درآمد ملی در اشتغال کامل باشد اقتصاد کشوردر شکاف تورمی قرار گرفته است زیرا می دانیم حتی اگر تمام منابع تولیدی کشور بکار گرفته شود ، حداکثر به اندازۀ Yfتولید خواهد شد بنابراین مطمئناً بزرگتر شدن Ye نسبت به Yf نه بخاطر مقدار تولید بلکه به علت افزایش سطح قیمتها یا همان تورم اتفاق افتاده است.بنابراین اقتصاد کشور در شکاف تورمی است. در چنین وضعیتی دولت می تواند با استفاده از سیاست مالی انقباضی با شکاف تورمی مقابله نماید.
مثال قبل) اگر بدانیم درآمد در اشتغال کامل برابر 3/3333 واحد است اقتصاد کشور در چه وضعیتی است و چه سیاستی به چه میزانی پیشنهاد می کنید؟ Ye = 3/3833 Yf = 3/3333 Yf <Ye ∆Y= Yf-Ye ∆Y= 3/3333 -3/3833 = 500- چنانچه ملاحظه می شود Yf <Ye است و اقتصاد در شکاف تورمی قرار دارد بنابراین دولت باید سیاست مالی انقباضی اعمال کند.برای مشخص شدن میزان این سیاست می توانیم از ضرایب تکاثری استفاده کنیم.
∆Ye 500- 75/0- = = ∆T0 3/0 ∆T0 در نتیجه از طرفین وسطین نمودن این رابطه مقدار تغییر در مالیات مستقل برابر 200 بدست می آید. یعنی اگر دویست واحد بر مالیات مستقل بیفزاییم موجب کاهش تقاضای کل و در نتیجه از بین رفتن شکاف تورمی می گردد.
الگوي چهاربخشي 1- دولت 2- بخش خارجي C = C0 + bYd Y = C + E + G + (X – M) I = I0 – ar0 + dY Y = C0+bYd+I0–ar0+dY+G0+X0–(M0+mY) T = T0 + tY Y =C0+bY–bT0–btY+I0–ar0+dY+G0+X0–M0–mY G = G0 Y–bY+btY–dY+mY=C0–bT0+I0–ar0+G0+X0–M0 r = r0 M = M0 + mY X = X0 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 + X0 – M0) 1-b+bt-d+m BT = X - M 1- خانوارها 2- بنگاهها واردات مستقل ميل نهايي به واردات تراز تجاري
مثال با توجه به الگوي اقتصاد كلان زير : الف) درآمد ملي تعادلي،كسري بودجه و تراز تجاري را محاسبه كنيد. C = 400 + 8/0Yd T = 100 + 05/0Y G = 300 I = 120 – 2r + 1/0Y X = 150 M = 50 + 1/0Y r = 10 حل) 1 Ye = (400-(8/0×100)+120-20+300+150-50) 1-8/0+(8/0*05/0)-1/0+1/0 1 = (820) = 66/3416 24/0
ب) چنانچه دولت بخواهد از طريق افزايش صادرات به 5% رشد اقتصادي دست يابد ميزان افزايش صادرات را محاسبه كنيد. حل) BD = T – G = 100 – 05/0(6/3416) – 300 = - 16/29 BT = 150 – (50 + 1/0(6/3416)) = - 66/241 1 Ye = (C0 – bT0 + I0 – ar0 + G0 + X0 – M0) 1-b+bt-d+m ΔYe 1 6/3416 1 = = = ΔX0 = 41 ΔX0 1 – b + bt – d+m ΔX0 24/0
ج) اگر YF =3916 باشد اقتصاد در چه وضعيتي است؟چه سياستي به چه ميزان پيشنهاد ميشود؟ حل) YF > Ye Ye = 66/3416 YF = 3916 بايد درآمد ملي را 33/499 افزايش دهيم. ΔYe - b 33/499 - 8/0 = = = ΔT0 = - 150 ΔT0 1 – b + bt – d+m ΔT0 24/0 بايد ماليات را 150 واحد كاهش دهيم تا شكاف ركودي از بين برود. شكاف ركودي سياست مالي انبساطي ΔY = YF – Ye = 3916 – 66/3416 = 33/499
ΔYe 1 500 1 = = = ΔG0 = 120 ΔG0 1 – b + bt – d+m ΔG0 24/0 C + I + G + X - M شكاف ركودي 45° Ye YF
د) هنگامي كه تراز تجاري متعادل است كسري بودجه چه وضعيتي خواهد داشت؟ حل) BT = 0 150 – (50 + 1/0Y) = 0 Y = 1000 BD = 100 + 05/0 (1000) – 300 = - 150 كسري بودجه يعني وقتي تراز تجاري متعادل است 150 واحد كسري بودجه داريم.
پول پول وسيلهاي است كه ميتواند وظايف زير را در جامعه انجام دهد: 1- تسهيل مبادلات 2- سنجش ارزش 3- ذخيرة ارزش 4- پرداختهاي آتي در سير تحولات اقتصادي جهان كالاهاي مختلفي نقش پول را ايفا كردهاند اما با راهاندازي پول بدون پشتوانه يا پول غير قابل تبديل (اسكناس) كه ناشر الزاماً موظف به تبديل آن به طلا نيست اين تحولات به عرصة جديد بانكداري انجاميد.
تقاضاي پول(Money Demand) به طور معمول، افراد علاقهمندند هرچه بيشتر پول در اختيار داشته باشند اما تقاضاي مؤثر آنها از پول همان ميزان پولي است كه در اختيار ميگيرند يعني پولي كه در جيبها، در حسابهاي بانكي و يا در منزل نگاه ميدارند. از نظر جان مينارد كينز، افراد پول را با سه انگيزه متفاوت تقاضا ميكنند: 1- انگيزه معاملاتي 2- انگيزه احتياطي 3- انگيزه سوداگري
پولهايي است كه افراد معمولاً جهت انجام معاملات روزمره تقاضا ميكنند. 1- انگيزه معاملاتي پولهايي است كه افراد معمولاً جهت انجام معاملات روزمره تقاضا ميكنند. δL1 > 0 L1 = L1(Y) δY 2- انگيزه احتياطي پولهايي است كه بابت مخارج پيشبينيشده نگاه مي دارد. δL2 < 0 L2 = L2(r) δr 3- انگيزه سوداگري شامل پولهايي است ميشود كه افراد براي معاملات سودآور و سوداگرانه نگاه ميدارند.(خريد و فروش سهام، سكه) بنابراين تقاضاي حقيقي پول را بصورت زير مينويسيم: md = L1 + L2 = hY - ßr P L1 L1 L2 ضريب القايي
عرضة پول (Money Supply) منظور از عرضة پول ميزان پول جاري و در جريان كه در فعاليتهاي اقتصادي جامعه از آن استفاده ميگردد. براي سنجش عرضة پول تعاريف مختلفي مطرح ميباشد. حجم پول M1 = مجموع اسكناس و مسكوك در جريان + مانده سپردههاي ديداري حجم نقدينگي M2 = M1 + شبه پول شبه پول = مانده سپردههاي مدتدار از آنجا كه حجم پول و حجم نقدينگي رابطة سيستماتيكي با متغيرهاي اقتصاد كلان ندارد و بر اساس تصميمات بانك مركزي و عملكرد نظام بانكي مقدار آن مشخص ميشود عرضة پول را معمولاً به عنوان يك متغير برونزا در نظر ميگيرند. يعني : ms m0s عرضة حقيقي پول = P P
خلق پول توسط سيستم بانكي و ضريب تكاثري پولي بانكها معمولاً به سه دسته بانكهاي تجاري كه عموم فعاليتهاي بانكي را انجام ميدهد، بانكهاي تخصصي كه در رشتههاي خاصي فعاليت ميكنند و بانك مركزي تقسيم ميشوند. بانكهاي تجاري و تخصصي موظفند براي حمايتها و نظارتي كه توسط بانك مركزي انجام ميپذيرد. درصد مشخصي از سپردهها را تحت عنوان ذخيرة قانوني در بانك مركزي نگهداري كنند. پس از آن ميتوانند از ماندة در اختيار براي اعطاي وام يا سرمايهگذاري استفاده نمايند. فرض كنيد بانك مركزي مبلغ مشخص 000/000/1 ريال را به يك بانك تجاري وام دهد. به اين ترتيب بانك تجاري ميتواند اين مبلغ را به افراد حقيقي يا حقوقي وام دهد. معمولاً اعطاي وام به صورت افتتاح حساب ديداري براي وامگيرنده انجام ميشود. اگر نرخ ذخيرة قانوني 10% باشد 000/100 ريال به عنوان ذخيرة قانوني در اختيار بانك مركزي قرار ميگيرد و 000/900 ريال توسط بانك قابل وام دادن است. تا اينجا عرضة پول به اندازة 000/000/1 افزايش پيدا كرده است.
D : Deposits سپردهها r : نرخ ذخيرة قانوني تغيير سپرده ΔD = 000/000/1 + 000/900 + 000/810 + . . . تغيير ذخيرة قانوني ΔR = 000/100 + 000/90 + 000/81 + . . . ملاحظه می شود جمع مقادیر تغییر در سپرده ها جمع یک تصاعد هندسی است: a 1 S = = a 1 – ( 1 – r ) r a a(1 – r) a(1 – r)2 ضريب تكاثر پولي
بانك تجاري ميتواند از 000/900 ريال در اختيار خود مجدداً اعطاي وام كند؛ بنابراين 000/900 ريال ديگر به عرضة پول ( با افتتاح حسال ديداري) افزوده ميگردد. بانك از اين 000/900 ريال 10% آنرا به عنوان ذخيرة قانوني به بانك مركزي منتقل ميكند و 000/810 ريال مجدداً براي وامدادن در اختيار بانك خواهد بود و اين روند به همين ترتيب ادامه مييابد. در نتيجه ميتوانيم تغيير در عرضة پول را با ميزان تغيير در سپردههاي ديداري به صورت بالا محاسبه كنيم. در واقع آنچه كه توسط بانك مركزي در اختيار بانكها قرار ميگيرد كه به وسيلة آن ميتواند خلق پول نمايد، همان پايه پولي يا پول پر قدرت است. پايه پولي در واقع ميزان بدهيهاي پولي بانك مركزي را نشان ميدهد و نسبت 1/r در اينجا نشاندهندة ضريب تكاثر پولي است.
ابزار سیاستهای پولی: به طور متعارف ابزار زیر برای اعمال سیاستهای پولی یعنی کنترل حجم پول در جریان برای رسیدن به اهداف اقتصادی مورد استفاده قرار می گیرد. یادآوری می کنیم اگر اعمال این سیاستها به افزایش حجم پول منجر شود سیاست پولی انبساطی نامیده می شود واگر به کاهش حجم پول بیانجامد سیاست پولی انقباضی نام می گیرد. 1-عملیات بازار باز 2-تغییر ذخیرۀ قانونی 3-سیاست تنزیل
1-عملیات بازار باز : منظور از عملیات بازار باز خرید و فروش اوراق قرضه توسط بانک مرکزی می باشد بدیهی است فروش اوراق قرضه که به کاهش حجم پول در جریان می انجامد سیاستی انقباضی بوده و خرید اوراق انبساطی خواهد بود.
2-تغییر نرخ ذخیرۀ قانونی : افزایش نرخ ذخیرۀ قانونی موجب کاهش قدرت وام دهی و خلق پول بانک ها شده سیاست پولی انقباضی می باشد و برعکس.
3-سیاست تنزیل : منظور از سیاست تنزیل اعتبارات تنزیلی اعطایی توسط بانک مرکزی به بانکها می باشد . بانک مرکزی می تواند حجم این اعتبارات راکنترل کند (دریچۀ تنزیل) ویا نرخ این اعتبارات را کنترل کند(نرخ تنزیل) بدیهی است افزایش نرخ تنزیل و بسته شدن دریچۀ تنزیل سیاست انقباضی بوده و برعکس.
در ایران به علت حذف بهره از فعالیتهای بانکی عملیات بازار باز و سیاست تنزیل قابل استفاده کردن نیست هر چند که در سالهای اخیرگسترش اوراق مشارکت راه حل هایی برای این مورد نیز یافته شده است در مورد نرخ ذخیرۀ قانونی نیز در جهت اعمال سیاستهای پولی انقباضی این نرخ معمولاً در بیشترین حد خود یعنی 30% قرار داشته است. بنابراین دولت از قدرت انحصاری خود در بانکها استفاده نموده و با کنترلهای کیفی به اعمال سیاست پولی اقدام نموده است یعنی کنترل نرخ سود سپرده ها ، نرخ سود وام ها و اعتبارات ، کنترل حجم اعتبارات و تعیین اولویت برای رشته های مختلف جهت اعطای اعتبارات.