مواد معدنی و وضعیت آنها در بیماران تحت عمل جراحی چاقی دکتر غلامرضا محمدی فارسانی مرکز تحقیقات جراحی های کم تهاجمی
مس CU))
مقدمه جذب، انتقال، ذخيره و دفع مس مس یکی از اجزای طبيعي خون و ريز مغذي ضروري ميباشد اخيراً توجه به مس و چند عنصر جزئي ديگر به دليل اعمال بافتي و خطر بالقوه كمبود آنها افزايش يافته است كبد، مغز، قلب و كليه بالاترين غلظت مس را دارند مقدار مس در ماهيچهها كم است، اما به علت زياد بودن توده ماهيچهاي، تقريباً 40 درصد كل مس بدن در عضلات اسكلتي قرار دارد جذب، انتقال، ذخيره و دفع مس جذب،انتقال،دفع و ذخیره مس با مکانیسم های بسیار کنترل شده انجام می پذیرد.
جذب جذب مس در روده باريك و به فرم احیا Cu+ انجام ميشود. مقدار کمی مس در معده نیز جذب می گردد. ورود به سطح مخاطي توسط انتشار تسهيل شده و خروج از غشاء قاعدهاي - جانبي بيشتر به صورت انتقال فعال انجام ميشود؛ ممكن است انتقال تسهيل شده نيز صورت گيرد هموستاز مس بیشتر با تنظیم جذب صورت می گیرد ناقلین مس CTR1 (Copper Transporter 1) و DMT1 (Divalent metal transport هستند
جذب... در همه مراحل بين يونهاي مس و ساير كاتيونهاي دو ظرفيتي رقابت وجود دارد. يونهاي مس درون سلولهاي جذبي روده به متالوتيونئين متصل ميشوند. كشش اتصال مس به متالوتيونئين از روي و يونهاي ديگر بيشتر است برخي شواهد نشان ميدهند كه مقدار جذب مس به وسيله مقدار متالوتيونئين در سلول مخاطي تنظيم ميشود. جذب خالص مس از 25 تا 60 درصد متفاوت است لازم بذکر است که فيبر و فيتات كه بر زيست دسترسي مواد معدني اثر ميگذارند، احتمالاً اثر مهاري كمي بر جذب مس دارند
زیست دسترسی میزان مس موجود در ترکیبات غذایی مهمترین پیش بینی کننده جذب آن می باشد و در صورت دریافت غذایی مقادیر کم مس جذب آن افزایش می یابد عوامل کاهنده زیست دسترسی مس رژیمی عبارتند از: برخی آمینواسیدها و پروتئین ها، آهن، روی، مولیبدنیوم، ویتامین C و کربوهیدرات ها تنظیم هموستاز مس بطریق جذب روده ای و ترشح از کبد صورت میگیرد.
حمل و انتقال مس پس از خروج از انتروسیت به علت محیط اکسید کننده روده به cu2+ تبدیل میشود و به آلبومین یا α2- ماکروگلوبین متصل می گردد تا از طریق ورید پورتال وارد کبد شود. مس در خون عمدتا به صورت متصل به آلبومين به بافتهاي ديگر منتقل ميشود. همچنين در خون به شكل سرولوپلاسمين وجود دارد. سطوح مس سرم و سروپلاسمين در زنان بيشتر از مردان است. در نوزادي مس بيشترين غلظت را در سرم دارد و به تدريج در سال اول زندگي كاهش مييابد مس متصل به آلبومين در خون ممكن است به عنوان ذخيره موقت عمل كند. در كبد، مس به متالوتيونئين باند ميشود و به شكل ذخيره نگهداري ميشود و با سرولوپلاسمين از كبد به پلاسما ميريزد تا به سلولها منتقل شده و نيازهاي آنها را تأمين كند
دفع عمده ترين و اولین راه دفع مس ترشح در صفرا می باشد. مس صفراوی به همراه مس جذب نشده از طریق مدفوع دفع می شوند. دفع مس در دوران نوزادی ناقص است و این موضوع غلظت بالای مس در کبد نوزادان را توجیه میکند مقدار کل مس در بدن mg 120-50 است. بطور کلی مس در بدن ذخیره نمی شود. میزان مس موجود در بافتها منعکس کننده کمیت آنزیمهای وابسته به مس است. مس در لوله گوارش به صورت بخشي از مخزن مس عمل ميكند و برحسب نياز بدن بازجذب يا دفع ميشود. دفع صفراوي در پاسخ به دريافت زياد افزايش مييابد، اما توانايي برابري با دريافت زياد را ندارد و مقادير مس به سطح سمي ميرسد مقادير كمي مس در ادرار، عرق و خون سيكل ماهانه وجود دارد. در صورت نياز كليه ميتواند مس را نگه دارد. هنگامي كه مقادير زيادي مس در گلومرول فيلتره ميشود، در لولههاي كليوي بازجذب ميگردد.
چرخه مس در بدن
تداخل مس با مواد معدنی تداخل مس با آهن تداخل مهم آهن و مس در روده شامل تنظیم هفائستین (HEPH) (Hephaestin) از طریق سطوح رژیمی مس و تنظیم بیان Menkes copper ATPase (پروتئین ضروری جهت خروج مس) از طریق سطوح آهن می باشد علاوه بر این سطوح مس کبدی به دلایل نامشخص با وضعیت آهن ارتباط معکوس دارد در کمبود مس تولید هموگلوبین علیرغم وجود مقادیر سرمی نرمال آهن کاهش می یابد که این امر بیانگر وابستگی مغز استخوان به مس در استفاده از آهن می باشد
تداخل مس با آسکوربیک اسید: تداخل مس با روی: دریافت های بالای روی جذب مس را مختل می کند و لذا منجر به القای متالوتیونئین در انتروسیت ها می گردد. مصرف مقادیر 50 میلی گرم روی در روز برای مدت طولانی ذخایر مس را تخلیه می کند لذا UL دریافت روی در بزرگسالان 40 میلی گرم در روز تعیین گردیده است با وجود اينكه متالوتيونئين كشش بيشتري به اتصال به مس دارد تا روي، اما مقادير 150 ميليگرم در روز روي با پر كردن ظرفيت متالوتيونئين در سلولهاي جذبي روده سبب كمبود مس ميشود تداخل مس با آسکوربیک اسید: مکمل آسکوربیک اسید می تواند سبب کمبود مس در انسانها و حیوانات گردد. همچنین مکمل آسکوربیک اسید ممکن است منجر به اختلال در فعالیت فروکسیداز سرمی نیز گردد. دريافت مقادير زياد اسيد آسكوربيك (1500 ميليگرم در روز) غلظتهاي خوني مس را كاهش ميدهد. بدين ترتيب نقش سرولوپلاسمين در تشكيل گلبولهاي قرمز كاهش مييابد
ذخایر مس ذخایر مس بزرگسالان در مقایسه با آهن و روی بسیار اندک می باشد. مطالعات حیوانی پیشنهاد می کنند که مس در کبد متصل به پروتئین های شبه متالوتیونین ذخیره می شود. نشخوار کنندگان و گونه های دیگر حیوانات مس بیشتری در کبدشان ذخیره می کنند.
عملكرد مس مس کوفاکتور بسیاری از کوپروآنزیم ها ميباشد که عمده ترین این آنزیم ها اکسیداز بوده و با استفاده از مس احیا (Cu+) و مس اکسید شده (Cu2+) در انتقال الکترون بین سوبسترا و مولکول اکسیژن شرکت دارند نشانگان كمبود مس مربوط به نارساييهاي آنزيمي ميشود. ليزيل اكسيداز كه يك آنزيم حاوي مس است، در اتصال متقاطع مشتق شده از ليزين در كلاژن و الاستين ضروري است. كلاژن و الاستين پروتئينهاي بافت پيوندي هستند كه قدرت كشش زيادي دارند. همچنين مس به دليل دخيل بودن در پروتئينهاي انتقال الكترون، در توليد انرژي در ميتوكندري نقش دارد.
عملكرد مس علاوه بر این مس در CNS چندین نقش بازی می کند؛ الف) برای تشکیل و نگهداری میلین مورد نیاز می باشد. ب) سنتز فسفولیپیدها به سیتوکروم C وابسته است. ج) عملکرد کوپروآنزیم ها در متابولیسم کاتکولامینها (تبدیل دوپامین به نوراپی نفرین توسط دوپامین بتا هیدروکسیلاز و تجزیه سروتونین، نوراپی نفرین، تیرآمین و دوپامین توسط مونوآمین اکسیداز) از عملکرد غیر آنزیمی مس در پروسه های فیزیولوژیکی می توان به آنژیوژنز، انتقال گازها، هموستاز هورمونهای عصبی و تنظیم بیان ژن اشاره کرد.
عملکرد فیزیولوژیک مس تشکیل بافت پیوندی: مس جهت بافت پیوندی نرمال و نیز یکپارچگی بافت پیوندی قلب و عروق مورد نیاز می باشد لذا کمبود آن منجر به اختلالات استخوانی و استئوپروز می گردد. برخی شواهد نشان می دهند که مکمل یاری طولانی مدت با مس ممکن است خطر تحلیل استخوانی در بزرگسالان را کاهش دهد (البته شواهد منتاقضی نیز وجود دارد) متابولیسم آهن: هموستاز مس با متابولیسم آهن در ارتباط است. بیان و فعالیت سرولوپلاسمین و HEPH تحت تاثیر مس رژیمی و احتمالا آهن می باشد. در موارد کمبود مس فعالیت سرولوپلاسمین به شدت کاهش یافته و خروج آهن از بافت هایی نظیر کبد دچار اختلال می گردد. همچنین کمبود مس با آنمی میکروسیتیک هیپوکرومیک در ارتباط است.
عملکرد فیزیولوژیک مس (ادامه) سیستم عصبی مرکزی مس در تکامل مغزی نقش دارد. مس در اواخر دوران بارداری و طی دوران پری ناتال در مغز تجمع می یابد. بیماری منکنز بهترین مثال اختلالات ژنتیک کمبود مس در نوزادان است که با فنوتیپ نوروپاتولوژیک همراه می باشد. کمبود مس سبب هیپومیلینه شدن یا دمیلینه شدن فیبرهای عصبی در نوزادان می گردد. کاهش اسفنگولیپیدها سبب کاهش در برخی نوروترانسمیترها می گردد. در کمبود مس فعالیت دوپامین بتا هیدروکسیلاز و منوآمین اکسیداز نیز کاهش می یابد. تشکیل رنگدانه های ملانین (تیروزیناز) در کمبود مس در انسان ها و حیوانات دپیگمانتاسیون پوست و مو بطور شایع مشهود است.
عملکرد فیزیولوژیک مس (ادامه) عملکرد قلبی-عروقی مطالعات در این زمینه ضد و نقیض می باشند. کمبود مس منجر به تغییرات پروفایل لیپیدی و فشار خون شده و سبب آنمی می گردد. در کمبود مس هایپرکلسترولمی و هایپرتری گلیسیریدمی دیده می شود لذا کمبود آن می تواند بعنوان ریسک فاکتوری برای آتروژنزیس مطرح باشد. عملکرد ایمنی کمبود مس با افزایش عفونت همراه است. ایمنی سیستمیک یا هومورال توسط مس تغییر میکند یا متوقف می شود. با کمبود مس حتی کمبود حاشیه ای آن، نوتروپنی، کاهش برخی فعالیت های ماکروفاژها و لنفوسیت ها دیده می شود.
آنزیم های حاوی مس در انسان 1- آمین اکسیداز ها در کاتابولیسم آمینهای فعال هیستیدین، تیرآمین و پلی آمین ها دخالت دارد. در دآمیناسیون اکسیداتیو مونو و دی/ آمینها نقش دارد. این آنزیمها با تولید هیدروژن پروکسید در سیگنالینگ سلولی شرکت می کنند نظیر سیگنالینگ vascular adhesion protein-1 (VAP-1) که در تجمع لکوسیتی نقش دارد. الف) مونوآمین اکسیدازها(MAOs): دو نوع از آن (A و B) شناسایی شده است. در غیرفعال نمودن نوروترانسمیترهای آمینی مانند کاتکولامینهای (سروتونین، نوراپی نفرین، دوپامین) و تیرآمین دخالت دارد. تنظیم غیرطبیعی MAO در بدن با افسردگی، سوء مصرف مواد، نقص کمبود توجه و بلوغ جنسی غیر طبیعی ارتباط دارد. ب) دی آمین اکسیدازها: با غیرفعال نمودن هیستامین سبب کاهش ترشح اسید معده و توقف واکنش های آلرژیک در بدن می شوند. این آنزیم ها همچنین پلی آمین ها را غیر فعال کرده و رشد بیش از حد سلول را مهار می کنند که این ویژگی با آپاپتوز و سرطان مرتبط است.
آنزیم های حاوی مس در انسان (ادامه) ج) لیزیل اکسیداز (LOX): آمین اکسیداز منحصر به فردی است که بر روی لیزین و هیدروکسی لیزین زنجیر جانبی (ارتباطات عرضی) کلاژن و الاستین اثر می کند. در تشکیل بافت پیوندی مانند استخوان، عروق خونی، پوست، ریه و دندان نقش دارد. این آنزیم در فرآیندهای بیولوژیکی مختلف مانند فیبروز، متاستاز و گسترش تومور و بیماریهای قلبی عروقی نقش دارد. این آنزیم هدف درمان این بیماریهاست. ژن 4 خانواده از آنها کشف شده است. د) (PAM) peptidylglycine--amidating monooxygenase: PAM، يك كوپروآنزيم وابسته به آسكوربات است كه در فعال سازی بسياري از پپتيدهاي فعال زيستي مانند وازوپرسین، VIP (Vasoactive Intestinal Peptide)، کوله سیستوکینین، ماده p، گاسترین، نوروپپتید Y و هورمون محرک ملانوسیت نقش دارد. در کمبود مس در سیستم عصبی مرکزی، فقدان این آنزیم در موش کشنده بوده است.
آنزیم های حاوی مس در انسان (ادامه) 2- فرواکسیدازها الف) سرولوپلاسمین: گلیکوپروتئینی است که از کبد ترشح شده و در آزادسازی آهن از برخی بافتها نقش دارد. آهن فروس را اکسید می کند تا به شکل اکسید بتواند به ترانسفرین متصل شده و از ذخایر به محل سنتز هموگلوبین منتقل گردد. یک ایزوفرم مرتبط با غشای سلول سرولوپلاسمین (glycophosphatidylinositol [GPI]-linked) نیز شناسایی شده است که در هپاتوسیت ها، مغز و ماکروفاژها بیان می شود و از طریق برهم کنش با فروپورتین I در خروج آهن از ماکروفاژها و سایر سلول ها نقش دارد. ب) Hephaestin (HEPH): نوعی پروتئین وابسته به سرولوپلاسمین (50% همولوگ) می باشد که قبلا فروکسیداز روده ای غشایی نامیده می شد و در انتقال آهن از روده نقش دارد. در بافت های دیگر نظیر آنتروم معده، سیستم عصبی روده ای و سلول های بتای پانکراس بیان می شود. بیان این پروتئین در پاسخ به سطح مس تغییر می کند و بدین ترتیب جذب آهن غذایی را تغییر می دهد.
آنزیم های حاوی مس در انسان (ادامه) 3- سیتوکروم c اکسیداز (CCO) اين آنزيم در ميتوكندري سلولهاي سراسر بدن وجود دارد. در انتقال الکترون و تولید ATP نقش دارد. کمپلکسی پروتئینی است که از 13 زیر واحد پروتئینی، 2 گروه هم، روی، منیزیم و 3 یون مس تشکیل شده است و مولکول اکسیژن را احیا میکند تا آب تولید کند. 4- دوپامین بتا مونواکسیژناز (DBM) اين آنزيم تبديل دوپامين به نوروترانسميتر نوراپينفرين را در مغز كاتاليز ميكند. بالاترین میزان بیان آن در مدولای آدرنال، سیستم عصبی سمپاتیک، نورون های آدرنرژیک و نورآدرنرژیک در مغز می باشد. در هر چهار زیر واحد خود به مس و ویتامین C بعنوان کوسوبسترا نیاز دارد. در فیزیولوژی اعصاب مرکزی نقش کلیدی بر عهده داشته و فقدان آن سبب مرگ جنینی می گردد.
آنزیم های حاوی مس در انسان (ادامه) 5- سوپراكسيد دسموتاز(SOD): (SODI و SOD3) در دفاع آنتی اکسیدانی نقش دارد. سوپراكسيد دسموتاز scavager رادیکالهای آزاد بوده و هر دو نوع آن نیازمند مس و روی می باشند. SOD3 در لنف، مایع سینویال و پلاسما یافت می شود و دیس موتاز غالب خارج سلولی است. شواهد نشان می دهند که SOD3 در گشترس بیماری های انسدادی مزمن ریوی دارای نقش می باشد. 6- تیروزیناز تيروزيناز، تبديل تيروزين به دوپامين و اكسيداسيون دوپامين و دوپاكينون را كاتاليز ميكند كه اين مراحل در سنتز ملانين (پیگمنتاسیون) اتفاق ميافتند. Achromotrichia بیماری است که در حیوانات خانگی و آزمایشگاهی محروم از مس دیده میشود و بیانگر نیاز تیروزیناز به مس می باشد.
تنظيم ژنتيكي ژنهاي خاصي شناسايي شدهاند كه بر متابوليسم مس اثر ميگذارند. يونهاي مس ميتوانند بيان ژنتيكي پروتئينهاي مسؤول ذخيره مس، انتقال الكتروني و فعاليت كاتاليتيك را تنظيم نمايند. ATP7A یکی از ژن هایی است که در تنظیم مس نقش داشته و همچنین بیان آن در محرومیت آهن در سلول های اپتلیالی روده افزایش می یابد.
هموستاز مس در بدن دریافت غذایی مس بطور متوسط 1/3 میلی گرم در روز می باشد. مقادیر استخراج شده مس از رژیم که وارد کبد می گردد، 0/8 میلی گرم در روز می باشد. همانگونه که ذکر گردید دفع مس عمدتا توسط صفرا و از طریق ATP7A است (تقریبا 0/4 میلی گرم در روز) و دفع مدفوعی کل آن 1 میلی گرم در روز می باشد. مس وارد شده به صفرا قابلیت جذب ندارد. سرولوپلاسمین همراه با مسی که جهت انتقال به سلول های بدن، به پروتئین های سرمی اتصال می یابد به خون ترشح می گردد. لازم بذکر است سطوح mRNA پروتئینهای درگیر در هموستاز مس در پاسخ به سطوح دریافتی مس تغییر نمیکند.
دريافت مرجع رژيمي مس ميزان توصيه شده دريافت روزانه مس براي بالغين در هر دو جنس 0/9 ميليگرم (900 میکروگرم) در روز تعيين شده است. برای نوجوانان این مقدار 890 میکروگرم می باشد. دريافت مس براي شيرخواران بایستی بين 200 و 220 ميكروگرم در روز و براي كودكان خردسال بين 340 تا 440 ميكروگرم باشد. نوزادان نارس با انباشتهاي كم مس به دنيا ميآيند و ممكن است در اولين ماههاي عمر به مس بيشتري نياز داشته باشند. RDA مس در بزرگسالیmg/day 0/9، در بارداری mg/day 1 و در شیردهی mg/day 1/3 می باشد.
منابع غذايي و دريافت مس مس در مواد غذايي زيادي وجود دارد از جمله در منابع حيواني (به استثناي شير). بيشتر رژيم هاي غذايي بين 0/6 و 2 ميلي گرم مس در روز تأمين ميكنند. مواد غذايي حاوی مقدار بالای مس عبارتند از صدف، احشاء (جگر، قلوه)، گوشت ماهيچه، شكلات، مغزها، غلات، حبوبات و ميوههاي خشك. و تا حدودی در سایر آجیلها و دانه های روغنی، غلات دانه کامل، گندم سبوس دار. غذاهای گیاهی مقادیر زیادی مس دارد اما جذب آن کمتر از سایر منابع غذایی است. در مکمل ها مس به صورت اکسیده Cu2+ می باشد. شير گاو منبع فقير مس ميباشد و حاوي 0/15تا 0/18ميلي گرم در ليتر مس است. ميزان مس در شير مادر 0/15 تا 1/05ميلي گرم در ليتر می باشد و به خوبي جذب ميشود. به دليل اينكه شير گاو مقدار كمي مس دارد، كودكاني كه با شير گاو تغذيه ميشوند، در خطر كمبود مس قرار دارند.
منابع غذايي و دريافت مس (ادامه) براساس برآورد ميانه دريافت گزارش شده در مطالعه كل رژيم توسط مديريت غذا و دارو در آمريكا دريافت مس در چند گروه سني هميشه كمتر از مقادير توصيه شده بوده و دختران نوجوان فقط حدود 50 درصد مقدار توصيه شده دريافت داشته اند. معمولاً در بررسيهاي غذايي، مقدار مس آب آشاميدني در نظر گرفته نميشود. مقدار مس آبي كه از لولههاي مسي عبور ميكند، بسيار كم و احتمالاً قابل چشم پوشي است. دريافت مس از رژيم غذايي در آمريكا ممكن است كم باشد، زيرا تاكنون غلات آماده مصرف برخلاف مواد معدني ديگر مثل روي و آهن با مس غني نميشود. دليل ديگر دريافت ناكافي مس، عدم دقت در ارزيابي كوتاه مدت مس رژيم غذايي است.
ارزیابی وضعیت مس شایع ترین متد مورد استفاده در انسان ها اندازه گیری سطوح سرمی مس و فعالیت کوپروآنزیم های مختلف در خون می باشند. کاهش سطوح مس و سرولوپلاسمین پلاسما بیانگر کمبود شدید مس در انسان ها می باشد. (ارزیابی مس ادرار و مو) تغییرات فیزیولوژیکی متعددی می توانند محتوی مس و فعالیت سرولوپلاسمین خون را افزایش دهند از جمله پاسخ فاز حاد به عفونت ها و التهاب، بارداری و سایر اختلالات هورمونی و برخی از انواع سرطان سایر مارکرهای مورد استفاده در ارزیابی مس شامل اندازه گیری فعالیت SOD1 در انتروسیت ها، فعالیت CCO (سیتوکروم c اکسیداز) در پلاکت ها و سلول های منونوکلئار و نیز محتوی مس سلول های مختلف در گردش خون، در تعیین وضعیت مس در انسان ها مفید می باشند. مطالعات اخیر بیانگر تغییرات در فعالیت Peptidylglycine-- Amidating Monooxygenase)) PAM سرمی و بافتی در شرایط کمبود مس می باشند.
سطوح طبیعی مس محـدوده طبيعي مس در مردانµg/dl 150-70 ( µg/ml 0/7-1/5) در زنـان µg/dl 80-155 ( µg/ml 0/8-1/55) در مایع مغزی نخاعی: 35-6 ng/ml كبد: ng/g dry weight 9-45 ادرار: µg/24h 15-60 محدوده طبیعی سرولوپلاسمین: تقریبا یکسان در زنان و مردان 13-10سال: mg/dl 220-360 19-14سال: mg/dl 140-340 19سال و بالاتر: mg/dl 30-45
كمبود مس علل کمبود مس: شیرخوران در زمان بهبودی از سوءتغذیه نوزادان LBW و نوزادان نارس که با فرمولای فاقد مس تغذیه می شوند بیماران با TPN دراز مدت بدون مکملیاری مس نوزادان ترم که یا شیرگاو تغذیه می شوند نوزادان دارای سوءتغذیه یا اسهال اتلاف گوارشی نظیر اسهال و فیستول شرایط سوءجذب نظیر سلیاک؛ اسپیرو انتروپاتی از دست دهنده پروتئین سندرم نفروتیک جراحی ها و برداشت روده کوچک استفاده طولانی مدت از آنتی اسید و پنی سیلامین دوز بالای مکمل روی در بیماران دیالیزی و در سوختگی شدید نیز کمبود مس دیده می شود.
علائم کمبود مس كمبود مس با كم خوني، نوتروپني، ترومبوسیتوپنی و لکوپنی (اغلب این بیماران کم خونی نورموسیتیک و هیپوکرومیک دارند که به مکملیاری آهن پاسخ نمی دهد. در برخی موارد هم کم خونی به شکل نورموکرومیک و میکروسیتیک می باشد.) اختلالات اسكلتي بويژه غير معدني شدن (استئوپورز به خصوص در دوره رشد سریع با کمبود مس می تواند بوجود آید.) سایر تغييرات مثل خونريزي زير ضريع استخواني، بيرنگ شدن مو و پوست و تشكيل ناقص الاستين نارسايي درخون سازي و تحليل مغزي و مخچهاي نيز ممكن است منجر به مرگ شود. در كودكان، نوتروپني و لكوپني بهترين نشانههاي اوليه كمبود مس هستند. در بزرگسالان نیز از اولین نشانه های كمبود مس، نوتروپني و كم خوني ميكروسيتيك است. اما احتمالاً به دليل اينكه بزرگسالان در سراسر زندگي مس را در كبد ذخيره ميكنند، كمبود مس در بالغين بسيار نادر است
علائم کمبود مس (ادامه) کمبودهای حاشیه ای مس منجر به آرتریت، بیماری شریانها، کاهش پیگمانتاسیون، بیماری عضله قلبی و اثرات نورولوژیک می گردد. عدم تحمل به گلوکز، افزایش کلسترول سرم و آریتمی قلبی نیز ممکن است با کمبود حاشیه ای مس ارتباط داشته باشد. نمونههاي كلاسيك كمبود مس در شيرخوارانی گزارش شده كه تغذيه ناكافي و اسهال داشتند و با شير رقيق شده گاو تغذيه ميشدند. به دليل اينكه بيشتر مس در ماههاي آخر بارداري از جفت عبور ميكند، احتمال كمبود مس در نوزادان نارس وجود دارد، مگر اينكه به آنها مكمل مس داده شود. مطالعات بر اهميت اثر روي، مس و منيزيم بر نتيجه موفق بارداري تاكيد دارند. تغييرات استخواني شامل پوكي استخوان، تشكيل برآمدگي در متافيز و كلسيفيكاسيون بافتهاي نرم در شيرخواراني كه به مدت طولاني تغذيه كامل وريدي ميشوند، ممكن است با مكمل مس بهبود يابند.
علائم کمبود مس (ادامه) بیماری ویلسون اختلال در متابولیسم مس و اختلال در عملکرد کبدی می باشد. در این بیماری كاهش ساخت سرولوپلاسمين سبب رسوب بيش از حد مس در كبد٬ مغز٬ قرنيه٬ كليه و اعضاء ديگر مي گردد. تشخيص اين بيماري بر اساس كاهش سرولوپلاسمين خون٬ كاهش مس خون٬ افزايش مس ادرار به همراه تست هاي مختل كبدي است سندرم منكز كه به نام سندرم موي وز كرده (Kinky-hair Syndrome) نيز شناخته ميشود، يك نقص مغلوب وابسته به جنس است كه منجر به سوء جذب مس، افزايش دفع ادراري و انتقال غيرطبيعي مس در داخل سلول ميشود. عقب ماندگي رشد، نقص در كراتينيزه شدن و رنگ موها، كاهش دماي بدن، تغييرات دژنراتيو الاستين آئورتي، اختلالات متافيز استخوانهاي بلند و اختلال رواني پيش رونده در شيرخواران مبتلا به كمبود مس ديده ميشود. اين شير خواران معمولاً بيش از چند ماه زنده نميمانند. بافت مغزي عملاً تهي از سيتوكروم C اكسيداز است و با وجود اينكه سطوح مس و سرولوپلاسمين سرم بسيار پايين ميماند، مس بيش از اندازه در مخاط روده تجمع پيدا ميكند. در بيماران مبتلا به منكنز نقايص زيادي در بافت پيوندي وجود دارد.
علائم کمبود مس (ادامه) در بيماران مبتلا به بيماريهاي سوءجذب مثل اسپروسلياك، اسپروي گرمسيري، بيماريهاي رودهاي دفع كننده پروتئين و سندرم نفروتيك سطوح پلاسمايي مس كاهش مييابد. دريافت كم مس، مانند روي، ممكن است پاسخهاي ايمني را در افراد سالم كاهش دهد
درمان کمبود مس افزایش دریافت مناع غذایی حاوی مس ازقبیل خشکبار، قارچ، صدف، میوه های خشک، احشاء (جگر، قلوه)، گوشت ماهيچه،، مغزها، حبوبات و دانه های روغنی، غلات دانه کامل، گندم سبوس دار تجویز مکمل حاوی مس به میزان 2 میلیگرم در روز
مسموميت در دوران بارداري و استفاده از داروهاي خوراكي پيشگيري از بارداري، غلظت سرولوپلاسمين افزايش مييابد. غلظتهاي سرمي مس در زنان باردار تقريباً دو برابر زنان غيرباردار است. همچنين در بيماران مبتلا به عفونتهاي حاد و مزمن، بيماري كبدي و پلاگر غلظت مس سرم زياد ميشود. اهميت فيزيولوژيكي افزايش مس سرم مشخص نشده است و در اين بيماران صفرا نيز داراي مقادير زيادي مس است. هر بيماري كبدي مزمن كه در دفع صفرا اختلال ايجاد كند، موجب نگهداري نگهداري مس ميشود. مسموميت مس ناشي از مصرف غذا غير ممكن است، اما مصرف زياد مكمل يا نمكهاي مس مورد استفاده در كشاورزي سبب مسموميت شدهاند. دريافت مقادير سمي معمولاً منجر به سيروز كبدي و اختلال در تشكيل گلبولهاي قرمز خون ميشود.
مسموميت (ادامه) سيروز صفراوي اوليه مانند انسداد مكانيكي مجاري صفراوي سبب افزايش پيش رونده محتواي مس در كبد ميشود. مسمومیت با مس رایج نیست. مس آزاد در سلول بسیار کم است و همیشه در سیستمهای بیولوژیک و بصورت متصل به پروتئین وجود دارد. علائم مسمومیت از مس در انسان ها شامل شکم درد، تهوع، استفراغ و اسهال می باشد. تظاهرات جدی عبارتند از کما، الیگوری، نکروز کبدی، کولاپس عروقی و مرگ.
با تشکر از توجه شما